Mais conteúdo relacionado
Mais de Yahya Alavi یحیی علوی (20)
خلاصه کتاب دولت و فرزانگی - اثر مارک فیشر
- 2. اول فصل:حكايتم مشورت خود ثروتمند فاميل با كه جوانيكندي.
روزگاریمردجوانیبودکهدلشخواستیمثروتمندشود.درحالیکهمنتظربود،شانسبهرویشلبخندبزند،بهعنوانمعاونیکمدیرحسابداریدر
یکشرکتتبلیغاتیکوچککارکردیم.حقوقشمکفینبود،وگاهیاحساسکردیمکهشغلشبهاورضایتخاطرکمیدهدیم.بیشترازیکسال
شدهبودکهکارشکابوسیروزانهشدهبود.وقتیسرکاررفتیم،انگاردریککشورخارجیبود،کهتوانستینمبااحدیحرفبزند.ششماهی
شدیمکهاستعفانامهاشرانوشتهبودودههاباربهاتاقرئیسشرفتهبوددرحالیکهنامهدرجیبشزبانهکشیدیماماتوانسینمتکاررایکسرهکند
.یکروزکهواقعااحساسسرخوردگیکردیم،ناگهانبهاینفکرافتادعمویثروتمندشرایکدفعهپولدارشدهبودببیند.شایداوتوانستیم
نصیحتیبهجوانکندیاازآنهمبهتربهاوپولیبدهد.عمویشمردیخونگرموصمیمیبودکهفوراقبولکردتااوراببیند.عمویشبعدازشنیدن
آهونالهاشپرسید:چندسالتاست؟جوانباترسولرزگفت:سیودوسال.
عمویشگفتآیادانییممنوقتیبهسنتوبودمنیممیلیوندالرپولداشتم.پستوچطوربااینسنوسالمجبوریپولقرضکنی؟آیافکر
کنییمکهمردمباسختکارکردنپولدارشوندیم؟مردجوانگفت:منحدثزنمیماینطورباشد.
عمویشگفت:درسالچقدردرآمدداری؟25هزاردالر؟مردجوانپاسخداد:بلههمینحدود.
عمویشگفت:آیافکرکنییمکسیکه250هزاردالردرآمددارد،دهبرابرتودرهفتهکارکند؟یمخوبمسلماستکهنه؛بایدرازیداشتهباشدکه
توازآنبیخبری؟جوانپاسخداد:خبهمینطوراست.
عمو:خبالاقلتوخوشبختیکهآنرافهمییم.بیشترمردمحتیآنراهمفهمندینم،آنهاآنقدرمشغولکسبدرآمدهستندکهلحظهای،ایستندینم
تافکرکنندکهچطورتوانندیمازشرمشکالتمالیخودخالصشوند.
عمویمردجوانلبخندیزدوگفتخیالدارمتوراپیششخصیبنامثروتمندآنیبفرستمکهبهمنکمککردپولدارشوم.عمویشبهنقشهبزرگی
رویدیواراشارهکردوازاوخواستکهبهآنشهربرود.مردجوانبهعمویشگفتچراخودترازراگویی؟ینمآنوقتالزمنیستمنزحمتبکشم
وبهآنشهربروم.
عمو:خیلیساده،بهاینعلتکهمنحقندارماینکارراکنم،چونازمنخواستهقسمبخورمکهرازرابهکسینگویم.البتهاوبهمناجازهدادکه
مردمرابهاومعرفیبکنم.
عمویمردجوانگفت:اینهممعرفینامهاتواینجاهمآدرسمیلیونراست.آخرینحرفمآناستکهنبایدایننامهرابخوانی.اگرعلیرغماخطار
منآنرابازکردی،وخواستیبدردتبخورد،بهتراستوانمودکنیکهآنرابازنکردهای.اماچطورتوانییموانمودکنیکاریراکهکردهایانجام
ندادهای؟مردجوانموافقتکرد.عمویشکمیعجیبوغریببود.امابههرحالدرحقاولطفیکردیم.
1
- 4. فصلدوم:حكايتكمي مالقات را پيری باغبان كه جوانند.
مردجوانبطرفشهرثروتمندآنیراهافتاد.حسکنجکاویبراوغلبهکردونامهرابازکرد.شوکهشد.برایآنکهنامهفقطیکورقکاغذخالیبود.
اوحاالبهدرخانهمردثروتمندرسیدهبود.متوجهنگهبانیشد.
نگهبانبالحنیخشکپرسید:(چهکاریبرایشماتوانمیمانجامدهم؟)
مردجواننیمیازنامهراازجیبشدرآوردوسریعاآنرادرجیبشگذاشت.نگهباناصرارکردکهشودیمنامهراببینم؟
اونامهرابهنگهباندادتابخواند.صورتنگهبانکامالبیحالتبود.نگهباناورابهسمتدرخانهراهنماییکرد.مستخدمشیکپوشیدررابازکردو
پرسیدتوانمیمکمکتانکنم؟
مستخدماوراتادرورودیباغیزیبابردوگفتلطفادرباغمنتظرشبمانید.
جوانچشمشبهباغبانیخوردکهروییکبتهگلسرخخمشدهبودوهفتادهشتادسالیداشت.
وقتیمردجوانبهاونزدیکشد،دستازکارشکشیدوبالبخندیبهاوخوشآمدگفت.
باغبانبهسراغگلهایسرخخودرفت،ایستادوازجوانپرسید:راستیتودهدالرهمراهتداری؟
مردجواندرحالیکهسرخشدهبودگفت:اینهمهپولیاستکهمندارم.باغبانگفت:عالیاست،منهمهمینقدرخواهمیم.
باغبانگفت:اگرامروزبهاینپولنیازنداری،چرابابیمیلیواکراهآنرابهمنقرضدهی؟یمایندلیلوبرهانبهنظرجوانمنطقینیامد.امااو
پولراداد.باغبانلبخندیزد.
درآنلحضهمستخدمبهباغآمدوبااحترامبهپیرمردگفت:آقاشودیمدهدالربهمنبدهی؟آشپزخواهدیمبرودوحقوقشراخواهدیم.مندهدالر
کمدارم.
باغباندستتویجیبگشادشکردودستهبزرگیاسکناسبیرونآورد.اسکناسدهدالریکهازجوانگرفتهبود،رابرداشتوآنرابهمستخدم
داد.
مردجوانبهشدتعصبانیشدوپرسید:چراازمندهدالرگرفتی؟درحالیکهبهآننیازینداشتی؟
باغبانگفت:البتهکهالزمشداشتم.نگاهکنمنهیچاسکناسدهدالریندارم.امیدوارمکهفکرنکنیمنبایدبهاویک100دالریدادمیم!
باغبانگفتاینپولتوجیبیمناست.منهمیشهبرایمواقعاضطراری25هزاردالرباخودمنگهدارمیم.
2
- 6. دوم فصل:مي مالقات را پيری باغبان كه جوان حكايتكند.
ناگهانهمهچیزبرایجوانروشنشد.آنمستخدممودبوآنهمهپولتوجیبی.باغبانهمانثروتمندآنیبود.
باغبانگفت:فعالخوشحالمکهبهاینجاآمدی.آیاهیچوقتبطورجدیاینسوالراازخودتپرسیدهایکهچراتابهحالثروتمندنشدهای؟خوب
احتماال،اولینکاریکهبایدبکنیایناست.
جلویمنبلندفکرکن.مردجوانبعدازچندتالشضعیفازاینکاردستکشید
میلیونرگفتبینمیمکهبهبلندفکرکردنعادتنداری؟دانییمکهخیلیازجوانهایهمسنوسالتوثروتمندشدهاند.
میلیونرگفت:خب،حاالوقتشامخوردناست.میزشامازقبلبرایدونفرچیدهشدهبود.میلیونرکهخوددرجایگاهمیزبانایستادهبودبهانتهایمیز
اشارهکرد.اوسمتراستمهمانجوانشجلوییکلیوانساعتیزیباکهرویآننوشتهشدهبود:وقتطالست،نشست.
ازمردجوانپرسید:آیاکاریکهانجامدهییمرادوستداری؟
مردجوانگفت:فکرکنم.موقعیتمنکمیدرادارهمشکلوپیچیدهاست.
میلیونرگفت:سعیکندرانتخابشغلتمثبتباشی.تماممیلیونرهاییکهشناسمیم،کارهایخودرادوستداشتهاند.برایآنهاکارنوعیتفریحبود.
وبهآنعلتحتیپسازاستعفایکاملهمکارکنندیم.
اگرچهبایدازکارتلذتببری،اماکافینیست.برایثروتمندشدنبایداسرارثروترابدانی.
خیلیازمردممعتقدنیستندکهپولدارشدناسراریهمداردوالبتهحقهمدارند.
الزماستکهاعتقادداشتهباشیکهتوانییموبعدشدتآنرابخواهی.
خیلیازافرادآمادهنیستندکهاینحقایقراقبولکنند.بزرگترینمحدودیتآنهامحدودیتقوهتخیلوتصورآنهاست.وبهایندلیلاستکهرازهای
حقیقیپولدارشدندردنیامخفینگهداشتهشودیم.
میلیونرگفت:نامهگمشدهدرداستانادگارآلنپورابیادآوری؟یم
داستاندربارهنامهایاستکهپلیسدرجستجویآنبودوهرگزتوانستینمآنراپیداکند،زیرابهجایمخفیکردننامه،آنرادرمعرضدیدقرار
دادهبودند.جاییکهاصالفکرشراهمکردندینم.کمبودقوهتخیلآنهاوتعصباتفطریآنهامانعشدیمکهنامهراپیداکنند.آنهاانتظارنداشتندآنرا
درمعرضدیدپیداکنندوهیچوقتآنراندیدند.
2
- 8. سوم فصل:حكايتريس و شمارد مغتنم را ها فرصت گيردمي ياد كه جوانيكند ک.
میلیونرازمردجوانسوالکرد:اگرپولداشتیاولینرقمیکهبهذهنترسیدیمتابرایپیداکردنرازهایثروتمندشدنبپردازیچقدربود؟
مردجوانجوابداد:صددالر؟!
میلیونرغشغشخندیدوگفت:فقطصددالر،پسواقعااعتقادنداریکهاینرازهاوجوددارد،باشد،فرصتدیگریبهتمیدم،بایددستهچکت
همراهباشد؟
مردجوانصدایخودشراشنیدکهتپقزندیموگوئیبهحقیقتیتاریکوعمیقاعترافکندیم،گفتبله.
میلیونرگفت:مقداریکهدرنظرتاست،رویچکبنویسوآنراامضاءکن.
مردجوان:مندانمینمچقدربنویسم.
میلیونر:خوبمثالبنویس25هزاردالر.
جوانفریادزد:چی25هزاردالر!شوخیکنی؟یم
میلیونربهآرامیجوابداد:اگرخواهییمبنویس50هزاردالر!آنقدرآرامگفتکهجواندانستینمشوخیکندیم،یاحرفشجدیاست.
میلیونرگفت:مردمیکهمنتظرندهمهشرایطواوضاعجورشودوتردیدکنندیموخواهندینمخطررابهجانبخرند،هیچوقتکارینمکنندیوبه
جاییرسندینم.باالخرهمردجوانچکرانوشت.اماوقتیخواستامضاکند،نتوانستوگفتهرگزدرعمرمچکیباچنینمبلغینکشیدهام.
میلیونرگفت:اگرواقعاخواهییممیلیونرشوی،بایدروزیشروعکنی.
دولتمندپرسید:چهچیزمانعشودیمکهتوچکراامضاءکنی؟
مردجوانزیرلبگفت:بهعلتمبلغشنیست.
دولتمردگفت:خوبپسچیست؟اگرواقعامتقاعدشدییم،دریکچشمبههمزدنآنراامضاءکردییم.منتضمینکنمیمکهتویماناینمبلغ
رابدستآورد.خوبحاالآنراامضاءکن.
مردجوانگفت:آیاحاضریدضمانتکتبیبهمنبدهید؟
میلیونریکباردیگرخندیدوگفت:ازتخوشمآمدهاست.مصممشدهایکهازخودتحمایتکنی.
مرددولتمندضمانتنامهراامضاءکردوبهاوداد.پیرمردناگهاننظرشراعوضکردوگفتچطوراستشرطبندیکنیم؟بیاشیریاخطبیاندازیم.اگر
منباختم،چک25هزاردالریرابهتوخواهمداد.اگربرندهشدم،توچکرابهمندهییم.درهرصورتبیاضمانتنامهرافراموشکنیم.
مردجوانگفت:منچیزیدرحساببانکیندارم.حتیاگراینچکرابهشمابدهم،شماتوانیینمآنرانقدکنی.
3
- 12. چهارم فصل:حكايتجوان شدن زنداني
مردجوانمدتیبعددراتاقشتنهاماند.بهآرامیپاکتنامهرابازکرد.ورقکاغذدوبارهکامالخالیبود!
آنقدراحمقبودکهاجازهدادهبود،پیرمرداوراگولبزند.اوچکیبامبلغزیاددرعوضچیزیکهوجودنداشت،پرداختهبود.
مردجوانفهمیدهبودبایددقیقترباشد.شایدحقیقتآنبودکهافرادکامالروراست،هیچوقتثروتنمدشوندینم.شایداحتماالبهایندلیلهمچنان
فقیربودوحاالحتیفقیرترهمشدهبود.
تنهایکراهچارهداشت،باسرعتهرچهتمامترفرارکند.کسیچهداند؟یمشایدزندگیشهمدرخطربود.
بانوکپابهسویدررفت،آهستهدستگیرهراچرخاند،امادرازبیرونقفلشدهبود.پنجرهتنهاراهخروجبود،اماحدود30فوتازرویزمینفاصله
داشتوتنهاراهچارهاینبودکهزنگبزندتامستخدمبیاید.
زنگراکشیدومنتظرماند،اماهیچکسنیامد.دوبارهزنگزد.اماخبرینشد.
شایدزنگخراببود.خانهکامالساکتبود.اویکزندانیبود.
مردجوانرویتختدرازکشیدووقایعآنروزراازنظرگذراند.ورقهکاغذخالیکه25هزاردالرخریدهبود،دربرابرششناوربودانگارخمشدهبودو
اورامسخرهکردیم.
سرانجامخوابشبرد.غریبهایرابهخوابدیدکهمرتباازاوخواستیمسندمهمیراامضاءکند.
4
- 14. فصلپنجم:حكايتداشت ايمان گيردمي ياد كه جوانيباشد ه
مردجوانفکریدرسرداشت،خواستیمپیرمردراپیداکندورازشراپسبدهدوچکشرابگیرد.بهسویدررفت.حاالدرقفلنبود،باعصبانیت
بهسویدررفت،دیدمردمیلیونرآرامسرمیزنشستهوسکهایرابههواانداختیموهربارکهرویمیزافتادیمآنراشمردیم.
مردمیلیونرگفت:هیچوقتنتوانستهامبیشتراز10باربیاندازم.همیشهدهبارهرجورکهبخواهمافتدیم.امادفعهیازدهممطمئنمبازمیم.
مردجوانفهمیدکهدیشببهدامافتادهاست.
میلیونرگفت:پدرمشعبدهبازماهریبود.تابارپانزدهمهمانیراکهخواستیمآوردیم.استعداداورابهارثنبردهام.
مردمیلیونرگفت:دیروزهیچچیزغیرشرافتمندیدرشرطبندیماوجودنداشت.منفقطمهارتمرادرسروکارداشتنباپولنشاندادم.برخیاز
مردممهارترابهجایشرافتگیرندیم.اماایندوباهمتفاوتزیادیدارند.
مردجواننامهرادرهواتکاندادوگفت:آقایعزیز،خوبمراگولزدی.
مردمیلیونرگفت:اینرازثروتاست.
مطمئنمتوتوانییم،فقطبااینتکهکاغذسفیدپولدارشوی.مدتهاپیشتنهاچیزیکهمنداشتم،تافوراپولدارشوم.
ممکناستقولدیروزراتکرارکنی؟
فقطچنددقیقهقبلبودکهمردجوانآمادهنفرینکردناوبودوحاالبهدقتبهاوگوشدادیم.اوقولشراتکرارکرد.
پیرمردگفت:بایدبهتوهشداربدهمکهشایدمیلیونرشدنزیادیسادهبهنظربرسد.اما،نگذارسادگیآنفریبتبدهد.هردفعهکهشککنییم،
حرفموزارترابهیادبیاورکهگفتیم:نبوغدرسادگیاست.
درشروعشکوتردیدخواهیداشت.بهمرورزمانثروتبصورتمغناطیسیوبهغیرهمنتظرهترینشکلبهسویشماجلبشودیم.وشروعبهدرک
آنخواهیدکرد.
مردجوانگفت:دقیقاباهمهقلبمچنینامیدیداشتمکهبفهمم.
دولتمندگفت:چهبهتر!وقتیاینرازراشناختی،خواهیدانستکهچرابهآناعتقادداری.ازاینروازتوخواهمیمکمیایمانداشتهباشی.
اگررازیدرکارباشد،بهعلتایمانخودصاحبهمهچیزشوییمواگرنه،چیزیراازدستدهیینم.
5
- 16. فصلششم:حكايتك تمركز هدف يک روی بگيرد ياد خواهدمي كه جوانيند.
میلیونرگفت:هرسوالیکهبهذهنتخطورکندیمبپرس.رقمپولیراکهخواهییمواینکهچقدربهخودتفرصتدهییمتاآنرابدستآوری
بنویس.
مردجوانگفت:آیافکرکنییمبانوشتناینارقامرویکاغذازآسمانپولبهسرمبارد؟یم
میلیونرگفت:بله،بهتوهشداردهمیمکهاینرازسادهاست.اگرندانیبهکجاروییم،احتماالبهجاییهمنمیرسی.
مردجوانگفت:بهنظرمسحروجادوآیدیم.
میلیونرگفت:کالمشفاهیگذراست.اماکالممکتوبدائمیاست.آنچهکهاکثرافرادحداقلآدمهایناموفقازآنبیخبرند،آناستکهزندگی
دقیقاچیزیرابهمادهدیمکهازآنخواهیمیم.هردرخواستیکهکنییم،بایدکاملودقیقباشد.بایدمقدارومهلتبدستآوردنآنراتعیینکنی.
مردممعموالچهکنند؟یماگرخواهییممتقاعدشویازعدهایبپرسکهخواهندیمسالبعدچقدردرآمدداشتهباشند.
نهنفرازدهنفرتوانندینمبهمغزشانفشاربیاورندوجواباینسوالسادهرابدهند.اینمعمولترینخطاست.
زندگیخواهدیمبداندشمادقیقاچهانتظاریازآندارید.اگرچیزینخواهید،چیزیهمبدستآوریدینم.حاالبهمنبگوسالدیگرچقدرخواهییم
درآمدداشتهباشی؟
مردجواننتوانستجواببدهد.اوناگزیربود،اقرارکندکهمثلاکثرکسانیاستکهخواهندیمپولدارشوند،امادانندینمچقدرخیمواهنددرآورند.او
خجالتکشیدومجبوربوداعترافکندوبگوید:دانمینم،امافکرکنممتوجهیکیازاشتباهاتم،شایداصلیتریناشتباهمشدهباشم.
دولتمندگفت:اشتباهجدیاست.بیااصالحشکنیم.بیاورقمیکهدرذهنتداریبنویس.
مردجوانزیرلبگفت:واقعاچیزیبهذهنمرسدینم.
مردمیلیونرگفت:ولیخیلیسادهاست.چنددقیقهبهتووقتدهمیم،تادربارهاشفکرکنی.وقتیفرصتتمامشد،بایدرقمرابنویسی.
مردجوانسریعافهمیدکهبرایاولینباردرزندگیشبایدچنینشدیدتمرکزکند.انواعرقمهابهصورتغیرقابلکنترلیدرذهنشگذشتیم.زمان
سپریشد.مردمیلیونرگفت:خوب،چهرقمیدرذهنتاست؟
مردجوانسرانجامبزرگترینرقمیراکهتوانستیمتصورکندبهذهنآوردوآهستهارقامرانوشت.مردمیلیونرفریادزد:فقط50هزاردالر!این
خیلیکماست.اماخوب،شروعکاراست.منپانصدهزاردالرراترجیحدادمیمقبلازآنکهیکمیلیونرآنیشوی،حاالحاالهاکارداریم.
اماخواهیدید،آنقدرهاکهمردمفکرکنندیم،خستهکنندهنیستوعلیرغمشغلیکهانتخابکنییم،مهمترینکاریاستکهدرزندگیانجام
دهییم.نامشکارکردنباخوداست.
6
- 18. فصلهفتم:حكايتبد را خود از تصوير ارزش خواهدمي كه جوانياند
دولتمندگفت:اولینچیزیکهباید،بفهمیایناسترقمیکهبررویآنصفحهکاغذنوشتی،معنایبسیارعمیقترازآنکهفکرکنییمدارد.درواقع
نشاندهندهارزشیاستکهبهنظرخودتداری.نهیکپنیبیشترونهیکپنیکمتر.
جوانگفت:دانمینمچطوراینحرفرازنید؟یمبههرحالمنشغلپردرآمدیامدرکتحصیلییاپساندازیندارم.
دولتمندگفت:طرزفکرتتاحدودیدرستومعتبراست.بههرحالمنبهآناحترامگذارمیم.تنهامشکلایناستکهاینبرخورد،علتوضعیت
فعلیتوست.شرایطبیرونیزیادمهمنیست.تماماتفاقاتزندگیتآیینهایاستکهاندیشههایترامنعکسکندیم.اگراینتوهمگستردهکهعوامل
بیرونیزندگیتوراتعیینکنندیم،رابپذیری،ذهنتتواندینمایناصلرابفهمد.هرچیزیکهبرایترخدهدیم،محصولفکرهایتاست.پساگر
خواهییمزندگیتراعوضکنی،بایدفکرهایتراعوضکنی.
شاهکارهایبزرگتوسطکسانیآفریدهشدهاندکهبهقدرتذهنایمانداشتهداشتهاند.
مردمموفقهرگزاجازهدهندینمکهشرایطآنهاراآزاربدهد.وقتیزندگیبزرگانرابررسیکنییم،اینمسئلهفقطباعثشدهاستکهعمیقتربه
نیروهایدرونیخودبرسند.
میلیونرادامهداد:تازمانیکهمعتقدنباشی،توانیینمآنرابدستآوری،همانطوریهمماندیم.پسبزرگترینرقمیراکهبنظرتقابلحصولرسدیم
رابنویس.خودتراگسترشبده.
مردجوانبعدازکمیتفکرنوشت:75هزاردالر.
مردمیلیونرسریعاگفت:تبریکگویمیم.درعرضچندثانیه25هزاردالربدستآوردی.بدنیست.
مردجوان:منکههنوزآنرابدستنیاوردهام.
میلیونر:مثلآناستکهآنرابدستآوردهای!توبزرگترینرقمرابرداشتهای!بادرنظرگرفتن75هزاردالربهجای50هزاردالرتصویریکهاز
خودداشتیراگسترشدادی.جهشبزرگینیست.امابههرحالخودشپیشرفتیاست.اندازهشهرتوبستهبهمحدودهایاستکهبرایشتعیین
کنییم.همهاندیشمندانعاقلدرطولسالهاگفتهاندکهبزرگترینمانعموفقیتمانعذهنیاست.
محدودیتهایخودرابشکن،تامحدودیتهایزندگیتازبینبرود.ازرویتجربهقسمخورمیمکهاینحقیقتدارد.
جوانپرسید:اماچگونهتوانمیممحدودیتهایذهنیامراتشخیصبدهم.همهاینهاباورکردنیودرعینحالکامالانتزاعیاست.
ثروتمندگفت:آسانترینکاردربارهتصویرازخودایناستکهشخصیکاغذسفیدبرداردومدامرقمهایروبهافزایشرارویآنبنویسد.بیادوباره
تمرینکنیم.
7
- 20. هفتم فصل:ب را خود از تصوير ارزش خواهدمي كه جواني حكايتداند
مردجوانچندثانیهفکرکردوباناراحتینوشت100هزاردالرواعترافکردکهاینحداکثررقمیاستکهتواندیمتصورکند،بدستآورد.
میلیونرگفت:شایدحداکثررقمیباشدکهتوانییمتصورکنی.امامسلماحداکثرینیستکهعمالتوانییمبدستآوری.
بهتتبریکگویمیم.درآمدترادوبرابرکردهایومحدودیتهایذهنیاترابسطدادهای.نهبهآناندازهکهمندوستدارم.اماخواهمینمبا
فشارتوراواداربهعجلهکنم.بایدباهدفیشروعکنیکهجسورانهودرضمنمعقولهمباشد.
رازهرهدفیآناستکههمبایدجاهطلبانهباشد،همقابلدسترس.امافراموشنکنکهاکثرمردمخیلیمحافظهکارند.آنهاازانفجارمحدودیتهای
ذهنیخودترسندیم.ازرویاترسندیم.
تونبایدازگسترشمحدودیتهایذهنیاتبترسی.بعداوقتیتنهاشدی.بقیهتمرینراانجامبده.درخلوتاتاقتبنشینوتقدیرمالیخودرامشخص
کنوبهاینشکلبنویس:تا6سالدیگرمنیکمیلیونرشومیم.اینتمرینعملیمیلیونرآنیشدناست.احتماالدربرابراینحقیقتکه6سال
طولکشدیممیلیونرشوی،اعتراضکنییم.منهمباتوموافقم.امابهفعالیتدرآوردنکلیدرازیکهتقدیرمالیوبختواقبالتراتضمینکندیم،
فقطیکثانیهطولکشدیم.
مردمیلیونرادامهداد:خودمبامبلغیمعادل25هزاردالرامروزکهیکمیلیونرپیربهمنقرضدادشروعکردمودقیقا5سالونهماهطولکشیدکه
اولینمیلیوندالرخودرابدستآوردم.
مردجوانسرشرامتفکرانهتکانداد.زیادمتقاعدنشدهبود.زیادیبهنظرشمطلبسادهبود.
مردمیلیونرادامهداد:اینفرمولبرایکسانیموثراستکهخواهندیمچیزیبیشازیکثروتمندشوند.اگرچههمهجاهطلبیرادوستندارندواین
دقیقازیباییاینرازاستوبرایهررویاییصادقاست.
یکچیزبادتباشدتاوقتیکهبهایدهمیلیونرشدنعادتنکردهایوتازمانیکهبهثروتمندشدنخونگرفتهایومادامیکهاینبخشیاززندگیت
نشدهاستهیچچیزتواندینمبهتوکمککندکهمیلیونرشوی.
7
- 22. فصلهشتم:حكايتكندمي كشف را كالم قدرت كه جواني( :قسمدوم ت)
اگراینشوخیبود،واقعاشوخیبیمزهایبود.اگرچهبایدشوخیباشد.خواستاوبمیردیچرادولتمندآنیم؟مردجوانخیلیگیجشدهبود.اونامهرا
بهزمینانداختوبهطرفدررفت.بازهمدرمحکمقفلشدهبود.وحشتهمهوجودشرافراگرفت.
بطرفپنجرهدوید،دیدمردمیلیونردرباغمشغولکاراست.بهسویاوفریادزد.پاسخینیامد.بهطرزدیوانهوارتریدادزد.امابازهمجوابینیامد.
مستخدمبهباغقدمگذاشتوجوانباصدایجنونآمیزاوراصدازد.زدیاماانگارنهانگارکهفریادم.
چرخید،تلفنیدیدیجوانهمینطورکهناامیدانهاینسووآنسوم.چهاحمقیبود!چرادفعهقبلبهآنفکرنکردهبود؟شایدمثلکامپیوترآنجانبود.به
اپراتورزنگزدوشمارهنزدیکترینادارهپلیسراخواست.بهسرعتشمارهراگرفت.اماخطاشغالبود.بارهاوبارهاوبارهاشمارهراگرفت.متوجهشد
گیرد،درستبرابرچشماناوستیشمارهایراکهم.کردیاوداشتبهاتاقخودشتلفنم!
شدیازکنارپنجرهمتوجهمردیشدکهبهخانهنزدیکم.ردایگشادسیاهیپوشیدهبودوکالهلبهپهنسیاهیبرتنداشت.
دلجوانفشردهشدهبود.تقریباازترسازحرکتایستاد.مشخصبودکهبهدامافتادهبود.قراربودبمیرد.صدایگامهایسنگینآهستهایرابه
سویدرشنید.اجلشرسیدهبود.صدایچرخاندنکلیددرقفلراشنید.دستگیرهحرکتکرددربازشد.
اماغریبهمرموزبهجایسالح،صفحهکاغذیدرآورد.جوانکهمنتظربدترینمصیبتبود،ناگهانمرددولتمندرادید.
دولتمندگفت:برگارقامیراکهدرباغبرآنهااضافهکردیرافراموشکردی،آیادفترچهایکهدربارهاشصحبتکردمراپیداکردی؟
جوانعصبانیگفت:نهاینرابهجایشپیداکردم.نامهرارویزمینبرداشت.جوانپرسید:معنیاینفیلمعجیبوغریبیکهبازیکردیچیست؟
دولتمندگفت:اماآنهافقطکلماتند.چندکلمهبرروییککاغذکامپیوتری،آیاتونگفتیکهبهقدرتکالماعتقادنداری؟بهوضعوحالخودتنگاه
کن.مردزندیجوانناگهانفهمیدکهمیلیونرراجعبهچهچیزیحرفم.خواستمدرسفوریبهتوبدهمیفقطم.تجربهیعنیزندگی.
حاالفهمیدیکهکلماتچهقدرتیدارند؟قدرتآنهاآنقدرزیاداستکهالزمنیستحقیقیباشندکهرویمردماثرکند.مطمئنمکههیچوقتنیت
جنایتکارانهنسبتبهتونداشتهام.جوانشد،گفتیکهکمکمداشتآرامم:ازکجابدانم؟
مردثروتمندگفت:توانستیازعقلتاستفادهواستداللکنییم.چرامنبایدتورابکشم؟توکهآزارتبهمننرسیدهاست.
دولتمندادامهداد:کردییتوبایدبهمنطقتتکیهم.بااینحالمتوجهشدیکهدرچنینوضعیتیمنطقچقدرناتواناست.
شنویمبهراستیناامیدبودییکردیمکهنمیکشیدیوماتظاهرمیوقتیازپنجرهسرمادادم.
اشتباهتدرخواندنکلماتنبود.درباورکردنآنهابود.بااینکارازرویغریزهازیکیازبزرگترینقوانینحاکمبرذهنبشریاطاعتکردی.
شودیوقتینیرویتخیلومنطقبایکدیگردرکشمکشهستند،همیشهتخیلپیروزم.
8
- 24. فصلنهم:حكايتگ قلب با جوان آشنايي نخستينلسرخ
مرددولتمندگفت:تواندرویمااثربگذاردیاندیشهحتیاگردروغباشدنیزم.اینذهنتبودکهبهتهدیدمعناداد.اگربهزبانخارج،ینوشتهشدهبود
کردییکوچکترینتوجهیبهآننم.
میلیونرادامهداد:درآیندههروقتبامشکلیروبروشدی،بدانراهثروتمندشدنپرازمانعومشکلاست.
یادتبیاندازکهمشکلیکهباآنروبروهستی،همانقدربهتونامربوطاستکهاینتهدید(تهدیدکامپیوتر).
مجبورنیستیکهاضطرابمشکالترارویدوشتبگذاری،یااجازهبدهیکهیکمسئلهآنقدرمهمشودکهبهتوضربهبزند.
توانیرویاهایتراعملیکنییدهمکهبهمهارتارزشمندیمسلطشدهای،ومیزمانیکهبهایننقطهرسیدی،بهتواطمینانم.
بههرحالاینسفرشایدقبلازمسلطشدنبهآن،بهنظرطوالنیومشکلبیاید.اماهرگزازآندستنکش.بهتقولدهمیمکهارزششرادارد.
روزییادگیرییمکهتسلطبهتقدیرتوعملیکردنرویاهایتهدفنهاییزندگیاستومابقیاهمیتیندارد.
مردجوانمتوجهشدکهچشمانمردمیلیونرپرازاشکشد.
مردمیلیونرگفت:تواندباغگلسرخییاجهنمیباشد،بستگیبهچهارچوبذهنیاتداردیزندگیم.
اغلببهگلسرخفکرکن.آید،خودترادردلگلسرخگمکنیهربارکهمشکلیپیشم.
بهخاطرداشتهباشکهالزمنیستمشکالترارویدوشتحملکنی،جملهزیرراتاکیدکردوگفت:
فهمند،آنهامعتقدندکهخوشبینیوخیالخاماستیاکثرمردمآنچهراکهحاالگفتهامنم.
امابسیارعمیقعمیقترازآناست.جهانچیزیجزانعکاسضمیردرونتنیست.شرایطزندگیآئینهایاستکهتصویرزندگیدرونترامنعکس
کندیم.
بهدلگلسرختمرکزکن،تاحقیقتوشهودیکهبرایراهنماییزندگیتالزمداریراپیداکنی.
کنییتورازدوگانهثروتراپیدام:دهیوعشقبهدیگرانیعشقبههرآنچهانجامم.
9
- 26. فصلدهم:حكايتناخود ضمير به تسلط برای جوان يادگيریآگاهش
دولتمندگفت:همانکاریرابااینقاعدهکنکهباپیامکامپیوتریکردی.اگرایمانداشتهباشیکهبهچیزیرسییم،توانییمآنرا
انجامدهی.مردجوانگفت:مندرباورکردنآنکه6سالدیگرمیلیونرشومیممشکلدارم.دولتمندگفت:حتیاگراینقاعدهراباورنکنی،باز
بدرتخوردیم.هرآنچهآنرادرونیکنیقویترشودیم.ذهناستداللییاهشیاریتراکهنبایدمتقاعدکنی.تهدیدترابهیادبیاور.بخشیازوجودت
یعنیتخیلتوپذیرفتکهواقعیاستوتخیلهمانچیزیاستکهافرادآنراذهنناهوشیارخوانندیم.تخیلبخشپنهانیذهنتاستوقویترازبخش
هوشیارتاست.ذهنناهوشیاردربرابرقدرتکلماتتاثیرپذیراست.حاالدانییمکهچرادرباورکردناینواقعیتانکارناپذیرکهدرمدتیکمتراز6
سالثروتمندشوییممشکلداری؟مردجوانگفت:متاسفم،نه!دولتمندپاسخداد:خوب،حقیقتایناستکهسالهایسالتوبهخودتگفته
ایتوانیینمودرذهنناهوشیارتحکشدهاست.دردرازمدتاینحافظهحیرتآوربهتصویریکهازخودتداریتبدیلشودیم.بدونآنکهآنرا
بفهمی.تجربههایگذشتهوگفتگویدرونیاتتورامجابکردهاندکهازآنگونهآدمهانیستیکهبتوانیمیلیونرشوی.برایثروتمندشدن،
مجبوریتصویرجدیدیازخودتترسیمکنی.مردجوانگفت:شایدهمبتوانم.واقعادوستدارمسعیکنم.تنهامشکلآناستکهدانمینمازکجا
شروعکنم.مرددولتمندگفت:راجعبهتهدیدیکهازسرگذراندهایفکرکن(ماجرایکامپیوتر).واقعینبود.بااینحالچناندرتواثرکردکه
گوییواقعیبود.تنهاکاریکهبایدبکنی،ایناستکههمانحقهرابهخودبزنی،ذهنناهوشیارتوخردوعقلبیشترینشانندهدیم.باعزمو
ارادهنیزتوانییمبهذهنناهشیارتاثربگذاری.بهآسانیبازیبچههاست.وقتیذهنناهوشیارتمتقاعدشد،توانییمهمهچیزرابدستآوریبه
همانصورتکهذهنناهوشیارتحاالاینواقعیتراپذیردیمکهتوانیینمچیزبیشتریاززندگیبگیریواینحقیقتراپذیردیمکهتوانییم.انسان
انعکاسافکاریاستکهدرناخودآگاهشگردآمدهاست.مهمترینکارایناستکهبهبهترینشکلوانمودکنی،کهچیزیحقیقتدارد.ممکناست
ذهنناهوشیارتقویباشد،اماتواندینمبینحقیقتودروغفرقبگذارد.مردجوانگفت:اگرذهنناهوشیارمایدهثروتراقبولنکندچه؟دولتمند
پاسخداد:بهتربنراهحلتکراراست.اینتکنیکتلقینبهخودنامیدهشودیم.همهآدمهاهرروزتحتتاثیرتلقینهایدرونیوبیرونیقراردارند
.برخیازماباخودمانتکرارکنیمیمکههیچوقتموفقشویمینم.زیراازخانوادهبازندههاآمدهایم.یاتحصیالتکافی،پولکافی،مهارتها،هوشو
...رانداریم.ازاینروازشکستیتاشکستیدیگردرحرکتهستیم.نهبهاینعلتکهماخصوصیاتالزمرابرایموفقیتنداریم،بلکهبهاینعلتکه
ناخودآگاهچنینتصوریکردهایم.قدرتتصوریکهازخودداریم،بازتابذهنناهوشیاراست.ضمیرناخودآگاهبردهایاستکهتواندیماربابما
همشود.برایاینکهبینهایتقویاست.اماکورهمهستومجبوریکهبهآنکلکبزنی.حتیاگردرآغازبهآنمعتقدنباشی،دستکمچندروز
آنراامتحانکن.همینمدتبرایاحساستاثیرآنکافیاست.شایدبهنظرتسادهبیاید.اماقدرتمندترینرازرویزمیناست.کالمنفوذزیادی
دارد.مردجوانگفت:فکرکنمیمتومرامتقاعدکردیکهآنراامتحانکنم.اگرچهبایدبگویمکمیبدگمانم.دولتمندگفت:اشکالیندارد.بهخاطر
داشتهباشکهقضاوترابهجایمعیارهایعقلیبرپایهواساسنتایجبگذاری.حاالبیانشانتدهم،چهبایدبکنی.
10
- 28. فصليازدهم:اول قسمت-حكايتو ارقام باب در جوان بحثاعداد
دولتمندگفت:قاعدهاتمثلایناست.نوشتهبودتاپایانامسالمنصاحبدارائیهاییبهارزش31250دالرخواهمشد.هرسالبه
مدت5سالاینداراییهارادوبرابرکنمیمتامیلیونرشوم.بهجوانگفت:نبایدداراییرابادرآمداشتباهبگیری.داراییتوباقیماندهایاستکهبعد
ازپرداختصورتحسابهاومالیاتهایتبرایتماندیم.داراییتواندیممثلسرمایهگذاریهایامالکومستغالتسهامیااوراققرضه،پسانداز
دربانکیاسرمایهمشترکتاآثارهنریجواهر،مجموعههاینفیسوغیرهباشد.قاعدهشمابراساساینالگوباشد.اگرصاحبداراییبهارزش
31250دالرباشی،بایدهرسالآنرادوبرابرکنیودرمدت6سالمیلیونرشوییم!بایدهرسالداراییهارادوبرابرکنیزیراعملیسادهاستکه
ذهننیمههوشیارتبهآسانیازعهدهآنبرآیدیموبهیادآوردنآنبرایتونیزسادهاست.همراهبااینفرمولوعبارتتاکیدیهمیشهثروتمند
خواهمماند(تاریخوماهوسالوروزیاهفتوهشتسالآینده)رابگذار.بایدهدفهایکوتاهمدتهمبرایخودتبگذاری،راهنماهاییکهدر
طولسفرتدرجادهثروتباعثانگیزهتوشود،وهدفساالنهنیزضروریاست.وقتیبااینارقامبازیکنییم،برایتآشناوآشناترشوندیم.
آدممتفاوتیباش،نقشههاونمودارهایتراتنظیمکن.رویطرحهاوپروژههایتکارکنتاطرحمناسبخودراپیداکنی.اینبرنامهتوخواهدبود.با
رقمهابازیکنوبزودیاینبازیکوچکنشاندهدیمکهتوواقعاچهکسیهستی.کارسادهبررویکاغذآوردناهداف،برنامههاوهزینهها،
اولینگامبهسویتبدیلکردنایدهآلتبهمعادلمادیآناست.
هرکسخواهدیمازجاهطلبیدولتمندشدندر5یا10سالدستبرندارد،بایدبهاینحقیقتتوجهکند:کهاگردرحالحاضر20هزاردالربدست
آوردیمومثالانتظارنداردکهبیشاز10درصدبهدرآمدساالنهاواضافهشودوفقطبتوانددرصدکمیازآنراپساندازیاسرمایهگذاریکند،اگردر
اینشغلبماند،بدونآنکهفعالیتهایجانبیداشتهباشد،هیچوقتثروتمندشودینم.
برایانجاماینکارفقطنزدخودتتکرارکن:امسالدرآمدمرا5هزاردالریا10هزاردالرافزایشدهمیمو30هزاریا40هزاردالر(یاهررقمیکه
خواهییم)رابدستآورمیم.الزمنیستکهبدانیچطوراینکارشدنیاست.خیلیسادهفهمییمکهاگرتنهاامیدت10درصدافزایشحقوقساالنه
باشدونخواهیقاچاقیکارکنی.یابایدترفیعبگیرییاشغلتراعوضکنی.
شایدفکرکنیکهامکاندیگریبهنظرترسدینموشایدحیرانبمانیکهلعنتخدابرشیطان،چطوریخواهییمآن5هزاردالریا10هزاردالری
کهالزمداریرابدستآوری؟ناراحتنباش!اینمسئلهآنقدرجدینیست.فقطبگذارذهنناخودآگاهتازهدفپرشودومرتباارقامومهلتهارا
بنویس.بقیهکاربهعهدهذهنناخودآگاهتاست.وقتیفرصتیپیشآیدیمبدونکوچکترینتاملیآنرابچسب.نگذارترسفلجتکند.خیلیازمردم
بهعلتترسیدنبهرویاهایخودرسندینم.پسنبایددربرداشتنقدمهایضروریبرایرسیدنبههدفتشکوتردیدکنید.اگربرنامهریزیتو
درستباشد،ذهنناخودآگاهتبرایتکارهایشگفتیکندیم.هرروزبهخودتیادآوریکنتاماموریتتوبهکارووسواسمهمذهنناخودآگاهت
تبدیلشود.
11
- 30. فصليازدهم:دوم قسمت-حكايتو ارقام باب در جوان بحثاعداد
مردثروتمندگفت:وقتیاهدافترابهوجودآوردیومشخصکردی،یادتباشدخیلیازمردمزیادیاحتیاطکنندیم.آنهامعتقدندکه
ارزشچیزیراندارند.
دولتمندادامهداد:چندسالقبلخواستمیممدیریبراییکیازشرکتهایماستخدامکنم.بهایننتیجهرسیدمکهحاضرم80هزاردالربهاوحقوق
بدهم.وقتیزمانصحبتبهبررسیحقوقشرسید،باصدایعصبیوتقریباآمرانهبهمنگفت:منکمتراز50هزاردالرقبولکنمینم.
درنتیجهاودرعرضچنددقیقهدستکم30هزاردالرراازدستداد،کهپولزیادیاستواوخیلیراحتآنراازدستداد،چونفکرکردینمکه
لیاقت80هزاردالردرسالرادارد.مشکلاواینبودکهفاقداعتمادبهنفسبودوارزششرادستکمگرفتهبود.اوبهتدریجدرطیسالهابر
مشکلشغلبهکردوچندینبرابراضافهحقوقگرفت.
بههرحالفراموشکنیمیمکهزندگیتواندیمبیشازآنچهتصورکنیمیمبهمابدهد.همانطورکهگفتمکلماتعواملیبینهایتقویهستند.
هرچهشخصیتتوقویترشود،کالمیکهبرزبانتجاریشودیم،بهاحکامیاصیلترتبدیلشودیم.هرجملهیتاکیدیکهبگوییباتکراربه
سرعتیهرچهبیشتروشگفتانگیزعملیخواهدشد.بایدتمرینکنی،هیچکسآنرابرایتانجامدهدینم،بایدفرمولوقاعدهراهرروزوهرشب
الاقل50بارتکرارکنی.هرچهبیشترتکرارکنیبهتراست.حتی100باردرروز!اینخودشتمرینیاست.دفعههایاولدرازکشیدمیموهربار
یکیازانگشتانمرابهزمینزدمیم.تمرینخواهدیم.دروهلهاولآساننیست،ذهناینطرفوآنطرفسرگردانشودیم،بعداز10بارتکرارآن،
شروعکنییمبهچیزدیگریفکرکردن،دوبارهذهنترامتمرکزکنوازصفردوبارهبشمارتابتوانیبه50برسی،زیرااگرنتوانیانضباطاولیهداشته
باشی،بهتراستکهرویایثروتمندشدنراازیادببری.تنهاچیزیکهالزمداریپشتکاراست.مردجوانگفت:چرابایداینقاعدهرابلندتکرار
کنی؟دولتمندپاسخداد:برایاینکهرویذهنتخیلیبیشتراثرکندیم.گوییدستوریکهبهضمیرناخودآگاهتدهییم،ازبیرونآیدیم،ودرنتیجه
آمرانهتراست.ابتداشایدازشنیدنصدایخودتوقاعدهایکهتکرارکنییم،اندکیاحساسشرمندگیکنی.اماتدریجابهآنعادتمیکنی.هدفی
کهبرایخودتتعیینکردیودرابتداگستاخانهبهنظرآیدیم،بهزودیبرایتقابلدسترسوحتیآسانآیدیم.مردجوانگفت:ترسمیماحساس
مسخرگیکنم.میلیونرگفت:مخصوصادرهمانلحضاتبایدمصرباشی،بایدبرشکوتردیدتغلبهکنی.بهمنبهعنوانشاهدزندهفکرکن.
مردجوانکهمتقاعدنشدهبودگفت:مطمئنی؟دولتمندپاسخداد:چرابایدشککنم؟چندیگذردینمکهازنظرذهنیثروتمندشیمویواین
مهمترینچیزاست.مردجوانگفت:حتیاگریکپنیبهنامخودنداشتهباشم.
پیرمردگفت:بهتکرارقاعدهادامهبده.کمکممتوجهتغییردرونتشوییم.هدفتوبیشتروبیشترعادیشودیم.آنهمبخشیاززندگیتشودیم.
سرانجاماربابسرنوشتخودشوییم.مردجوانموافقتکردوبهخاطردورنمایتسلطبرتقدیرشهیجانزدهبود.کلماتپیرمرداهمیتیبیشتراز
آنچهکهابتدافکرکردهبود،داشت.
11