SlideShare uma empresa Scribd logo
1 de 10
Baixar para ler offline
‫‪sco‬‬
        ‫كانــون آرمــان شــريعتـي‬
                                      ‫نگاه ِ درازمدت و امید‬




           ‫‪Sco1385@Gmail.com‬‬




                                                                        ‫رضــا علیجاني‬



          ‫8001‬    ‫شماره مقالـه :‬

            ‫01‬   ‫تعـداد صفحـه :‬

        ‫50/78‬    ‫آخرين بررسی :‬

         ‫0000‬    ‫تاريــخ تحـرير :‬

                                                                       ‫‪www.shandel.org‬‬




                                             ‫ِ‬
                                    ‫موضـوع : دو نیاز ِ جنبش دانشجويی‬


‫‪Print‬‬   ‫‪search‬‬                        ‫‪Prev‬‬         ‫1‬         ‫‪Next‬‬              ‫‪Full‬‬      ‫‪Exit‬‬
‫نگاهِ‌درازمدت‌و‌امید؛‌دو‌نیاز‌جنبش‌‌دانش‌جویی‬

                                                                                                                     ‫به‌‌نام‌خدا،‌دوست‌‌همه‌انسان‌ها‬
                                                                                                                              ‫ٔ‬
‫عنوانِ‌بحث‌،‌"نیاز‌به‌‌اندیشه‌‌و‌انگیزه"‌یا‌"نیاز‌به‌‌نگاهِ‌درازمدت‌و‌امید"‌در‌جنبش‌دانشجویی‌‌است‌.‌ما‌در‌سالگَشت‌61‌آذر‌هستیم‌.‌سال‌گشت‌‬
  ‫ِ‬                          ‫‌ ِ‬                                ‫ِ‬
‫شانزدهم‌آذر‌برای‌‌ما،‌هم‌‌درس‌اندیشه‌ای‌دارد‌و‌هم‌‌درس‌انگیزه‌ای‌.‌در‌61‌آذر‌سال‌23‌اتفاقی‌‌در‌جامعه‌ما‌رخ‌‌داد‌که‌همگان‌با‌آن‌آشنا‌هستیم‌.‌صحنِ‌‬
                                              ‫ٔ‬                                               ‫ِ‬                           ‫ِ‬
                             ‫ِ‬
‫دانشگاه‌در‌دفاع‌‌از‌آزادی‌در‌برابرِ‌استبداد‌و‌ارتجاعِ‌داخلی‌و‌در‌دفاع‌از‌منافع‌ملی‌و‌استقالل‌در‌برابرِ‌استکبار‌و‌جریانِ‌راست‌جهانی‌و‌بین‌المللی‌‌به‌‌خون‌‬
                                                                           ‫ِ‬
                                                                                                                                               ‫آغشته‌شد.‬
‫دانشگاه‌همیشه‌"صراحت"‌و‌"شجاعت"‌داشته‌و‌این‌ویژگی‌را‌هیچ‌گاه‌نباید‌از‌دست‌بدهد.‌شانزدهم‌آذر‌هم،یادآورِ‌همین‌صراحت‌و‌شجاعت‌است‌.‌‬
‫هر‌چند‌امروزه‌‌سعی‌می‌شود‌پیامِ‌61‌آذر‌به‌‌یکی‌از‌دو‌وجهِ‌اصلی‌آن‌تقلیل‌پیدا‌کند‌یا‌به‌‌عبارتی‌‌تحریف‌شود.‌61‌آذر‌23‌اعتراض‌‌به‌‌استبدادِ‌کودتایی‌،‌‬
                                                                                      ‫ِ‬
 ‫ِ‬                                                                                  ‫ٔ‬               ‫ِ‬
‫اعتراض‌‌به‌‌ارتجاعِ‌داخلی‌و‌اعتراض‌‌به‌‌جریانِ‌راست‌حاکم‌بر‌جامعه‌ایران‌که‌متکی‌به‌دربارِ‌شاهنشاهی‌‌بود،‌نیز‌هست‌.‌هم‌چنان‌که‌61‌آذر‌دفاع‌‌از‌منافع‌‬
‫ملی‌،‌دفاع‌‌از‌شخصیت‌ایرانی‌در‌برابرِ‌استکبار‌و‌سلطه‌جهانی‌هم‌بود.‌در‌سال‌گشت‌61‌آذر‌هم‌‌ما‌بایستی‌‌هر‌دو‌وجهِ‌این‌واقعه‌را‌در‌نظر‌داشته‌باشیم‌.‌‬
                                                                     ‫ِ‬                           ‫ٔ‬                              ‫ِ‬
‫یک‌‌وجهِ‌این‌رخداد‌مقابله‌‌با‌استبدادِ‌داخلی‌بود.‌"استبداد"،‌نابودکنندهٔ‌منابع‌و‌نیروی‌انسانی‌و‌هدردهندهٔ‌منابع‌اقتصاد ِ‌جامعه‌است‌.‌این‌پدیده‌‬
                          ‫ی‬          ‫ِ‬
‫به‌علت‌دیرپایی‌آن‌در‌تاریخ‌ملت‌ایران،‌برای‌تک‌‌تک‌ِ‌آحادِ‌مردم‌‌ما‌یک‌‌امرِ‌بسیار‌محسوس‌و‌ملموس‌و‌جدی‌است‌.‌ما‌در‌طولِ‌تاریخ‌مان‌دولت‌های‌‬
                                                                                  ‫ِ‬                                ‫ِ ِ‬              ‫ِ‬        ‫ِ‬
‫ِ‌‌دانشجویی‌‌و‌رخدادِ‌61‌آذر‌نوعی‌‌مقابله‌‌با‌این‌رخدادِ‌تاریخی‌‌هم‌‌‬
                                                                   ‫مطلقه‌ای‌داشتیم‌که‌ریشه‌ها‌و‌پیامدهای‌‌آن‌‌را‌همیشه‌شاهد‌بودیم‌و‌هستیم‌و‌جنبش‬
         ‫ٔ‬                                                             ‫ِ‬
‫هست‌.‌استبداد،‌همیشه‌در‌جامعه‌ما‌منابع‌انسانی‌و‌اقتصادی‌را‌به‌‌نفع‌یک‌اقلیت‌حاکم‌مصادره‌و‌به‌‌عبارتی‌‌هدر‌داده‌است،‌همان‌گونه‌که‌سلطه‌خارجی‌‬
                                                                               ‫ِ‬                         ‫ِ‬          ‫ٔ‬
                                                               ‫ِ‬                                                      ‫ِ‬
‫نیز‌همواره‌‌تحقیرکنندهٔ‌شخصیت‌ما‌و‌نابودکنندهٔ‌منابع‌انسانی‌و‌اقتصادی‌به‌نفع‌یک‌اقلیت‌جهانی‌بوده‌است‌.‌بنابراین‌‌هم‌‌خوددوستی‌‌و‌هم‌‌مردم‌دوستی‌‌‬
                                                                        ‫ِ‬                    ‫ِ‬


‫‪Print‬‬      ‫‪search‬‬                                             ‫‪Prev‬‬          ‫2‬         ‫‪Next‬‬                                  ‫‪Home‬‬         ‫‪Full‬‬          ‫‪Exit‬‬
‫ِ‬               ‫ِ‬                    ‫ِ‬
‫اقتضا‌می‌کند‌که‌‌ما‌همیشه‌در‌سیاست‌ورزی‌مان‌‌در‌مقابلِ‌راست‌داخلی‌و‌راست‌جهانی،‌بر‌هویت‌‌و‌منافع‌خویش‌تأکید‌کنیم‌.‌فلسفه‌و‌معنای‌بنیاد ِ‌‬
 ‫ی‬                                       ‫ِ‬
                                                   ‫"سیاست‌ورزی‌"‌در‌وهله‌اول،‌دفاع‌از‌کرامت‌انسانی‌ِ‌خود‌به‌‌عنوانِ‌"شهروند"‌و‌نه‌"رعیت‌"‌است‌.‬
                                                                                                        ‫ِ‬                 ‫ٔ‬
‫من‌‌در‌این‌رابطه‌،‌همیشه‌مثالی‌از‌اتاق‌‌و‌خوابگاهِ‌دانشجویی‌می‌زنم‌.‌فرض‌کنید‌4،‌5‌نفر‌در‌یک‌‌اتاق‌‌یا‌خوابگاه‌زندگی‌می‌کنند.‌به‌‌طورِ‌طبیعی‌باید‌‬
‫در‌ساعتی‌از‌شب‌‌چراغِ‌اتاق‌‌خاموش‌شود‌تا‌افراد‌بتوانند‌استراحت‌کنند.‌به‌‌دو‌طریق‌‌می‌توان‌این‌ساعت‌را‌تعیین‌کرد.‌یک‌‌طریق‌‌این‌است‌که‌یک‌نفر‌‬
‫که‌‌قوی‌تر‌و‌قدرت‌مندتر‌است‌چراغِ‌اتاق‌را‌در‌ساعتی‌که‌خودش‌می‌خواهد‌خاموش‌کند‌و‌در‌واقع‌‌به‌‌دیگران‌‌بگوید‌شما‌مجبورید‌در‌این‌ساعت‌بخوابید.‌‬
                                                                    ‫ٔ ِ‬
‫ممکن‌‌است‌یک‌نفر‌در‌حالِ‌تماشای‌تلویزیون‌باشد،‌دیگری‌در‌حالِ‌مطالعه‌کتاب‌‌درسی‌‌و...،‌که‌‌ناگهان‌‌چراغ‌‌خاموش‌می‌شود.‌آن‌ها‌خاموش‌شدنِ‌‬
                                                             ‫ِ‬
‫چراغ‌توسط‌یک‌نفر‌در‌این‌حالت‌را‌توهین‌به‌خود‌تلقی‌‌می‌کنند‌و‌می‌گویند‌چرا‌در‌وسط‌نگاه‌کردن‌به‌تلویزیون‌یا‌درس‌خواندن‌،‌چراغ‌‌را‌خاموش‌‬      ‫ِ‬
                             ‫ِ‬                    ‫ِ‬                                                                     ‫ِ‬
‫کردید؟‌یک‌‌روش‌تعیینِ‌ساعت‌خاموشی‌همین‌طریق‌است‌که‌برخورنده‌و‌تحقیرآمیز‌و‌توهین‌به‌جمع‌اتاق‌است‌.‌یک‌‌روش‌دیگر‌این‌است‌که‌همه‌با‌‬     ‫ِ‬
‫هم‌‌صحبت‌‌کنند‌و‌هر‌کسی‌ساعت‌موردِ‌نظرش‌‌را‌بگوید‌و‌باالخره‌روی‌یک‌ساعت‌توافق‌شود‌که‌‌در‌آن‌‌ساعت‌‌چراغ‌‌خاموش‌شود.‌از‌قضا‌ما‌ایرانی‌ها‌‬
                                                                                                                    ‫ِ‬
‫چون‌احساسی‌و‌عاطفی‌هستیم‌،‌به‌‌وفور‌اهلِ‌گذشت‌هم‌هستیم‌.‌مثالً‌اگر‌در‌یک‌‌اتاق‌،‌کسی‌مریض‌باشد‌ولو‌فردا‌صبح‌امتحان‌داشته‌باشیم‌،‌حاضریم‌‌‬
‫از‌حقِ‌خود‌گذشت‌‌کنیم‌‌و‌بگوییم‌‌زودتر‌بخوابیم‌و‌چراغ‌‌را‌خاموش‌کنیم‌و‌فردا‌صبح‌از‌روشنایی‌روز‌برای‌‌مطالعه‌‌استفاده‌کنیم‌.‌یعنی‌‌وقتی‌‌ما‌را‌آدم‌‬
‫حساب‌کنند‌و‌نظر‌ما‌را‌هم‌‌بپرسند‌که‌‌چراغ‌‌را‌کِی‌‌خاموش‌بکنیم‌حاضریم‌به‌خاطرِ‌دیگری‌گذشت‌هم‌بکنیم‌.‌ما‌در‌فرهنگ‌خودمان‌آموزه‌ای‌هم‌چون‌‬
                             ‫ِ‬
  ‫ِ‬
‫"‌بنی‌آدم‌اعضای‌یکدیگرند،‌که‌در‌آفرینش‌‌ز‌یک‌‌گوهرند‌ـ‌چو‌عضوی‌‌به‌‌درد‌آورد‌روزگار،‌دگر‌عضوها‌را‌نماند‌قرار"‌را‌در‌کتاب‌های‌‌درسی‌‌و‌در‌مباحث‌‬
                                                                                                                            ‫فکری‌مان‌زیاد‌آموخته‌ایم‌.‬
‫سیاست‌ورزی‌‌هم‌‌به‌‌گمانِ‌من‌‌با‌همین‌‌دو‌رویکرد‌وجود‌دارد.‌یک‌‌راه‌حل‌اش‌این‌است‌که‌فرد،‌طیف‌،‌طبقه‌‌یا‌صنفی‌‌دستش‌‌را‌روی‌چراغ‌بگذارد‌و‌‬
                      ‫ِ‬
‫بگوید‌"خاموش‌"‌!‌و‌همه‌خفه‌و‌باید‌بخوابند.‌این‌نوعی‌توهین‌به‌بقیه‌است‌.‌61‌آذر‌مقاومت‌‌در‌برابرِ‌این‌نوع‌توهین‌به‌شخصیت‌ماست‌.‌اگر‌در‌جایی‌،‌‬

‫‪Print‬‬      ‫‪search‬‬                                            ‫‪Prev‬‬         ‫3‬          ‫‪Next‬‬                                 ‫‪Home‬‬        ‫‪Full‬‬        ‫‪Exit‬‬
‫اقلیتی‌‌تصمیم‌گیرنده‌‌باشند،‌به‌‌طورِ‌خودبه‌خودی‌‌هر‌کس‌‌که‌‌عزت‌نفسی‌‌دارد‌و‌برای‌‌خودِ‌انسانی‌اش‌کرامت‌قائل‌است‌اعتراض‌خواهد‌کرد‌و‌به‌‌قولِ‌‬
‫آقای‌دولت‌آبادی‌خواهد‌گفت‌"ما‌هم‌‌آدمی‌‌هستیم‌"‌شما‌باید‌نظرِ‌ما‌را‌هم‌‌می‌پرسیدید.‌وقتی‌‌من‌‌کتاب‌‌می‌خواندم‌شما‌حق‌‌نداشتید‌چراغ‌‌را‌خاموش‌‬
‫کنید.‌سیاست‌ورزیدن‌یعنی‌خود‌را‌آدم‌حساب‌کردن‌.‌یعنی‌‌من‌‌به‌‌اندازهٔ‌یک‌شصت‌یا‌هفتاد‌میلیونیم‌این‌جامعه‌حق‌دارم‌که‌در‌تصمیم‌گیری‌‌در‌امورِ‌‬
                                              ‫ِ‬
                                                                                                                            ‫جمعی‌‌دخالت‌کنم‌.‬
‫اما‌همین‌‌دخالت‌و‌ورود‌به‌‌سیاست‌ورزی،‌خود‌دوگونه‌‌است‌‌:‌یک‌‌بار‌از‌موضع‌دفاعِ‌صرف‌از‌منافع‌فرد ِ‌خود‌که‌‌نوعی‌‌از‌سیاست‌ورزی‌‌است‌و‌اشکالی‌‌‬
                                             ‫ِ ی‬                       ‫ِ‬
                          ‫ِ‬
‫هم‌‌ندارد.‌من‌‌در‌آن‌‌اتاقِ‌مثالی‌همه‌سعی‌ام‌را‌می‌کنم‌‌که‌‌نظرِ‌خودم‌‌را،‌البته‌به‌شکلِ‌دموکراتیک‌،‌به‌‌تصوی ِ‌جمع‌برسانم‌تا‌ساعت‌خاموشی‌‌همان‌‌ساعتی‌‬
                                             ‫ب‬                                                                       ‫ٔ‬
‫باشد‌که‌‌من‌‌پیشنهاد‌کرده‌ام‌.‌یک‌‌بار‌هم‌‌می‌توان‌با‌دیدِ‌انسان‌دوستانه‌تری‌به‌سیاست‌نگاه‌کرد‌یعنی‌‌واردِ‌این‌عرصه‌می‌شوم‌که‌مرا‌هم‌‌آدم‌حساب‌کنید‌‬
‫و‌در‌تصمیم‌گیری‌‌دخالت‌بدهید.‌اما‌جهت‌گیری‌ای‌که‌‌در‌تصمیم‌گیری‌ام‌دارم‌این‌است‌که‌فقط‌منافع‌فردِ‌خودم‌‌را‌در‌نظر‌نمی‌گیرم‌‌بلکه‌‌منافع‌جمعی‌‬
          ‫ِ‬                                       ‫ِ‬
‫را‌در‌نظر‌می‌گیرم‌.‌مثالً‌اگر‌بیماری‌‌در‌اتاق‌‌باشد‌حاضرم‌از‌حقِ‌خودم‌‌به‌‌نفع‌او‌گذشت‌‌بکنم‌.‌این‌دو‌نوع‌سیاست‌ورزی‌است‌ولی‌هر‌دو‌نوعش‌‌حاوی‌‌و‌‬
                                                                           ‫ِ‬
‫حاملِ‌شخصیت‌دادن‌به‌خود‌و‌خود‌را‌آدم‌حساب‌کردن‌است‌.‌معنای‌اولیه‌استبداد‌"دیگران‌را‌آدم‌حساب‌نکردن"‌است‌.‌سلطه‌خارجی‌هم‌همین‌مضمون‌‬
                             ‫ٔ‬                                               ‫ٔ‬
                                       ‫ِ‬                                       ‫ِ‬       ‫ِ‬
‫را‌دارد.‌و‌61‌آذر‌نوعی‌‌مواجهه‌‌با‌هر‌دو‌نوع‌توهین‌به‌شخصیت‌انسانی‌ما‌جدا‌از‌آثار‌و‌پیامدهایی‌که‌در‌زندگی‌عملی‌و‌روزمرهٔ‌ما‌دارد،‌است‌.‌ما،‌چه‌‌‬
‫سیاست‌بورزیم‌و‌چه‌‌گوشه‌گیر‌باشیم‌،‌چه‌‌واردِ‌عرصه‌سیاست‌بشویم‌یا‌نه‌؛‌سیاست‌،‌به‌ویژه‌در‌جامعه‌ما،‌تصمیم‌گیری‌‌خواهد‌کرد.‌از‌نوعِ‌پوشش‌و‌لباس‌‌‬
                                                    ‫ٔ‬                                               ‫ٔ‬
‫گرفته‌تا‌محتوای‌‌کتا ِ‌درسی‌مان‌،‌از‌نوعِ‌استخدام‌در‌ادارات‌‌گرفته‌تا‌نوعِ‌حضورِ‌جامعه‌ما‌در‌عرصه‌بین‌المللی‌و...‌حتی‌در‌محلِ‌تدفینِ‌مردگان‌مان‌.‌یعنی‌‌‬
                                                       ‫ٔ‬          ‫ٔ‬                                                                ‫ب‬
‫سیاست،‌از‌تولد‌تا‌مرگ‌ما،‌برایمان‌تصمیم‌خواهد‌گرفت.‌حال‌ممکن‌است‌ما‌خودمان‌‌به‌‌خودمان‌‌شخصیت‌دهیم‌و‌واردِ‌آن‌‌حیطه‌‌بشویم‌و‌یا‌نشویم‌و‌‬
                                                                                                                                 ‫ِ‬
        ‫بگوییم‌‌عیبی‌‌ندارد‌هر‌موقع‌‌چراغ‌‌را‌خاموش‌کردند‌ما‌کتاب‌مان‌‌را‌می‌بندیم‌‌و‌کنار‌می‌گذاریم‌و‌می‌خوابیم‌.‌ما‌زیاد‌اهلِ‌سخت‌گیری‌و...‌نیستیم‌.‬
                                      ‫ِ‬
‫به‌هرحال‌ما‌بر‌اساس‌هم‌خوددوستی‌‌و‌هم‌نوع‌دوستی،‌بایستی‌در‌مقابلِ‌دو‌عنصر‌و‌دو‌عاملی‌که‌شخصیت‌ما‌را‌تحقیر‌می‌کند‌و‌پیامدش‌‌این‌است‌‬
                                                                                                                ‫ِ‬

‫‪Print‬‬      ‫‪search‬‬                                             ‫‪Prev‬‬         ‫4‬          ‫‪Next‬‬                                 ‫‪Home‬‬         ‫‪Full‬‬        ‫‪Exit‬‬
‫که‌منابع‌انسانی‌ما‌را‌تحقیر‌کند‌و‌پیامدِ‌جدی‌تر‌و‌فراگیرترش‌این‌است‌که‌منابع‌اقتصاد ِ‌ما‌را‌نابود‌کند،‌واردِ‌تعامل،‌چالش‌و‌اصالح‌شویم‌و‌این‌یعنی‌‬
                                                            ‫ی‬        ‫ِ‬                                                            ‫ِ ِ‬
                                                                                       ‫حرکت،‌یعنی‌سیاست‌ورزی‌و‌ورود‌به‌عرصه‌تغییرِ‌اجتماعی.‬
                                                                                                       ‫ٔ‬
‫اما‌هر‌حرکت‌و‌تحول‌و‌اساساً‌هر‌ادامه‌حیاتی‌نیاز‌به‌امیدواری‌دارد.‌الزم‌نیست‌بحث‌های‌انتزاعی‌روشنفکری‌کنیم.‌می‌توانیم‌به‌بحث‌و‌تأملِ‌وجودی،‌‬
                                                      ‫ِ‬                                                         ‫ٔ‬
‫تجربی‌و‌درونی‌بپردازیم.‌ما‌وقتی‌صبح‌ها‌از‌خواب‌‌بلند‌می‌شویم‌اگر‌امیدی‌در‌ذهن‌مان‌نباشد،‌چندان‌میل‌نداریم‌از‌رختخواب‌مان‌خارج‌شویم‌.‌ما‌اساساً‌‬
                            ‫ِ‬
                                                             ‫ِ‬
‫در‌زندگی‌روزانه‌و‌روزمره‌‌و‌فرد ِ‌خودمان‌با‌امید‌زنده‌ایم‌.‌مثالً‌یک‌‌جوان‌‌دانشجو‌قبالً‌پشت‌کنکور‌بوده‌‌است‌،‌اما‌درس‌خوانده‌و‌زمان‌‌را‌تحمل‌‌کرده‌‌تا‌‬
                                                                              ‫ِ‬                                        ‫ی‬                        ‫ِ‬
‫واردِ‌دانشگاه‌شده‌است‌.‌شاید‌در‌آن‌‌هنگام‌در‌ذهنش‌‌این‌بوده‌که‌اگر‌راحت‌‌به‌‌دانشگاه‌می‌رفتم‌خیلی‌بهتر‌بود.‌اگر‌مشکالت‌‌نبود‌خیلی‌‌بهتر‌بود.‌این‌‬
‫جوان‌برای‌فردا‌و‌فرداهایش‌‌نیز‌برنامه‌هایی‌دارد.‌او‌دوست‌‌دارد‌کم‌کم‌‌فارغ‌التحصیل‌‌شود،‌شاغل‌‌شود،‌ازدواج‌‌کند‌و‌تشکیلِ‌خانواده‌بدهد‌و...‌و‌کالً‌زندگی‌‬
  ‫ِ‬
                      ‫ِ‬                    ‫ِ‬
‫موفقی‌داشته‌باشد.‌هر‌کس‌در‌زندگی‌اش‌‌چشم‌اندازهای‌‌فردی‌‌برای‌‌آینده‌اش‌‌دارد.‌ما‌با‌امیدی‌که‌به‌اهداف‌کوتاه‌مدت‌و‌درازمدت‌مان‌داریم‌زنده‌ایم‌.‌‬
                    ‫انسان‌هایی‌‌که‌‌ناامیدند‌و‌هدفی‌‌ندارند‌یا‌امیدی‌برای‌دستیابی‌به‌هدف‌شان‌ندارند‌شدیداً‌افسرده‌‌می‌شوند،‌شاید‌خودکشی‌‌هم‌‌بکنند.‬
‫در‌هر‌حرکت،‌ما‌نیازمندِ‌امیدیم‌و‌این‌امید‌را‌دو‌عنصر‌برای‌‌ما‌می‌سازد‌:‌اندیشه‌‌و‌انگیزه‌.‌دو‌عنصری‌که‌به‌نظر‌می‌رسد‌جامعه‌و‌جنبش‌دانشجوئی‌‬
  ‫ِ‬          ‫ِ‬
‫ما‌سخت‌به‌آن‌نیاز‌دارد.‌نیازِ‌ما‌فقط‌به‌اندیشه‌و‌تحلیل‌و‌بحث‌های‌نظری‌،‌فکری‌،‌سیاسی‌و‌استراتژیک‌نیست‌.‌هر‌چند‌این‌ها‌هم‌‌شدیداً‌الزم‌‌است‌و‌‬
‫بایستی‌‌روی‌آن‌بحث‌کرد‌و‌به‌‌ارزیابی‌و‌جمع‌بندی‌‌و‌نتیجه‌گیری‌‌و‌خروجی‌های‌مشخص‌رسید.‌اما‌ما‌به‌‌انگیزه‌‌هم‌‌نیاز‌داریم‌.‌گاهی‌‌اوقات‌ممکن‌است‌‬
‫فردی‌بسیار‌اندیشمند‌و‌متفکر‌هم‌‌باشد،‌اما‌همین‌‌فرد‌گاهی‌‌اوقات‌افسرده‌،‌گاهی‌‌اوقات‌ناراحت‌،‌گاهی‌‌اوقات‌خوشحال‌،‌گاهی‌‌اوقات‌عصبانی‌و‌گاهی‌‌‬
‫اوقات‌پُرنشاط‌است‌.‌در‌اینجا‌وضعیت‌های‌روحی‌‌ـ‌روانی‌و‌مَنِشی‌‌و‌اخالقی‌‌و‌رفتاری‌‌فرد‌موردِ‌نظر‌است‌نه‌سطح‌معلومات‌او.‌ما‌معموالً‌آمیزه‌ای‌‌هستیم‌‬
                                ‫ِ‬       ‫ِ‬                         ‫ِ‬
‫از‌فکر‌و‌شعور،‌اندیشه‌‌و‌انگیزه‌‌و‌برای‌‌داشتنِ‌انگیزه‌،‌یکی‌از‌مؤلفه‌های‌مهم،‌نیاز‌به‌‌امید‌و‌امیدواری‌‌است‌.‌امید‌هم‌‌گاه‌کوتاه‌مدت‌است‌و‌گاه‌درازمدت‌.‌‬
                                                                                                                                      ‫ِ‬
‫گاهی‌‌اوقات‌ما‌اهداف‌کوتاه‌مدت‌داریم‌و‌دوست‌‌داریم‌در‌زمانی‌کوتاه‌به‌نتیجه‌برسیم‌اما‌گاهی‌‌اوقات‌هم‌یک‌افقِ‌طوالنی‌را‌در‌چشم‌انداز‌داریم‌،‌بسان‌‬

‫‪Print‬‬      ‫‪search‬‬                                              ‫‪Prev‬‬         ‫5‬          ‫‪Next‬‬                                  ‫‪Home‬‬         ‫‪Full‬‬        ‫‪Exit‬‬
‫دریانوردی‌که‌به‌دریا‌می‌رود‌و‌در‌شبی‌ظلمانی‌یک‌فانوس‌دریایی‌در‌آن‌‌دوردست‌ها‌روشن‌‌است‌که‌به‌او‌امید‌می‌دهد‌و‌می‌گوید‌اگر‌به‌‌آن‌‌سمت‌برود‌‬
                                                                                       ‫ِ‬
                                                                                                                          ‫به‌‌ساحل‌‌می‌رسد.‬
‫در‌کشورهای‌درحال‌توسعه‌و‌کشورهای‌پیرامونی‌،‌پیگیری‌تغییرات‌اجتماعی‌و‌پیگیر ِ‌روندِ‌سیاست‌ورزی‌‌با‌چالش‌های‌‌جدی‌و‌فراز‌و‌نشیب‌های‌‌فراوان‌‌‬
                                                                ‫ی‬                 ‫ِ‬         ‫ِ‬                                  ‫ِ‬
‫مواجه‌است‌،‌با‌زمین‌خوردن‌ها‌و‌برخاستن‌های‌زیاد.‌اما‌اگر‌ما‌نتوانیم‌خود‌را‌با‌این‌وضعیت‌تطبیق‌بدهیم‌دچارِ‌ناامیدی‌خواهیم‌شد.‌ما‌در‌تاریخ‌معاصرِ‌‬
          ‫ِ‬
‫خودمان‌‌و‌حداقل‌در‌05‌سال‌اخیر‌سه‌‌بار‌(‌و‌اگر‌بخواهیم‌دورانِ‌مشروطیت‌را‌مبدأ‌بگیریم‌،‌چهار‌بار‌)‌سرازیری‌و‌سرباالیی‌سیاسی‌را‌تجربه‌کرده‌ایم‌.‌یک‌‌‬
                                ‫ِ‬                                                                                          ‫ِ‬
‫بار‌دورانِ‌مشروطیت‌است‌که‌به‌استبدادِ‌صغیر‌و‌بعد‌هم‌‌به‌‌دورانِ‌رضاشاه‌ختم‌می‌شود.‌نسلی‌‌که‌‌در‌دورانِ‌مشروطیت‌یک‌نوع‌سرعت‌گیری‌و‌سرازیر ِ‌‬
  ‫ی‬
‫سیاسی‌را‌تجربه‌می‌کند‌در‌دورهٔ‌کودتای‌رضاخانی‌و‌بعد‌استبدادِ‌رضاشاهی‌یک‌دورهٔ‌سرباالیی‌‌را‌تجربه‌می‌کند.‌از‌آن‌‌نسل‌دیگر‌کسی‌در‌جامعه‌ما‌‬
     ‫ٔ‬
             ‫ِ‬
‫زنده‌‌نیست‌‌اما‌پس‌‌از‌آن‌‌و‌در‌05‌سالِ‌اخیر،‌سه‌‌بارِ‌دیگر‌این‌مسئله‌تجربه‌شده‌است‌.‌بزرگ‌ترهای‌‌ما،‌دورانِ‌جوانی‌شان‌را‌در‌دورانِ‌نهضت‌ملی‌طی‌‬
‫کرده‌اند.‌یک‌‌دورانِ‌سرازیری‌و‌موفقیت‌های‌‌پی‌‌در‌پی‌‌که‌‌مرتباً‌انگیزه‌‌و‌نشاط‌‌ایجاد‌می‌کند.‌بعد‌یک‌‌سرباالیی‌نفس‌گیر‌را‌تجربه‌می‌کنند‌که‌‌با‌کودتای‌‌‬
                                          ‫ِ‬
‫82‌مرداد‌و‌قبض‌و‌بسط‌های‌بعد‌از‌آن‌‌و‌به‌ویژه‌بعد‌از‌سرکو ِ‌51‌خردادِ‌24‌پیش‌می‌آید.‌اما‌در‌هنگامِ‌سرپایینی‌معموالً‌نگاه‌های‌‌سیاسی‌‌ـ‌استراتژیک‌‬
                                                                                          ‫ب‬
                                                                        ‫کوتاه‌مدت‌نگر‌و‌نزدیک‌بین‌می‌شود‌و‌در‌هنگامِ‌سرباالیی‌درازمدت‌نگر‌و‌دوربین.‬
‫در‌نسلِ‌ما‌که‌‌عموماً‌نسلِ‌دهه‌05‌هستیم‌و‌افکار‌و‌اندیشه‌‌و‌شخصیت‌مان‌در‌نیمه‌اول‌یا‌دومِ‌دهه‌05‌شکل‌گرفته‌،‌یک‌‌دوره‌‌سرپایینی‌‌را‌در‌مقطع‌‬
 ‫ِ‬                    ‫ٔ‬                          ‫ٔ‬              ‫ٔ‬                                              ‫ٔ‬
                                                                                ‫ِ‬                                                     ‫ِ‬
‫انقالب‌‌پشت‌سر‌گذاشتیم‌و‌بعد‌سرباالیی‌دهه‌06‌را.‌شتاب‌‌و‌سرعت‌پیروزی‌انقالب‌‌در‌ایران،‌همه‌را‌کوتاه‌مدت‌نگر‌و‌نزدیک‌بین‌کرد.‌در‌حالی‌‌که‌‌در‌‬
                                                                                                    ‫ِ ٔ‬
                                                                                                                    ‫دورهٔ‌سرباالیی‌این‌‌گونه‌‌نبود.‬
     ‫ِ‬
‫پس‌‌از‌کودتای‌‌82‌مرداد‌و‌به‌ویژه‌بعد‌از‌سرکو ِ‌51‌خرداد،‌یک‌‌دوره‌‌و‌یک‌‌استراتژی‌‌به‌‌پایانِ‌خودش‌رسید.‌زمانه‌،‌یک‌‌دورهٔ‌تعلیق‌را‌پشت‌سر‌‬
                                                                                             ‫ب‬
‫گذاشت‌و‌استراتژ ِ‌جدیدی‌داشت‌آرام‌آرام‌‌شکل‌می‌گرفت‌.‌در‌آن‌‌استراتژ ِ‌جدید،‌همه‌نیروها‌نگاهِ‌درازمدت‌داشتند.‌هیات‌های‌‌مؤتلفه‌،‌مجاهدینِ‌‬
                                                          ‫ٔ‬          ‫ی‬                                                       ‫ی‬

‫‪Print‬‬      ‫‪search‬‬                                             ‫‪Prev‬‬         ‫6‬          ‫‪Next‬‬                                 ‫‪Home‬‬         ‫‪Full‬‬        ‫‪Exit‬‬
‫ِ‬
‫خلق‌و‌فداییانِ‌خلق‌دست‌به‌کارِ‌مسلحانه‌زدند.‌سه‌‌طیف‌متفاوت‌.‌هیأت‌های‌‌مؤتلفه‌‌جوان‌های‌‌مذهبی‌و‌سنتی‌بازار‌بودند.‌بنیان‌گذارانِ‌مجاهدینِ‌خلق‌‌،‌‬
                                            ‫ِ‬
                                          ‫ِ‬                                                                             ‫ِ‬
‫جوان‌های‌جبهه‌ملی‌و‌نهضت‌آزادی‌،‌مذهبی‌های‌نوگرا‌و‌روشنفکر‌بودند‌و‌فداییانِ‌خلق‌هم‌جوان‌هایی‌با‌گرایش‌چپ‌و‌به‌ویژه‌از‌سازمانِ‌جوانانِ‌حزب‌‬
                                                                                                                                    ‫ٔ‬
‫توده‌بودند.‌این‌جوان‌ها‌از‌هر‌سه‌‌طیف‌،‌به‌‌نوعی‌‌از‌پیرمردها‌ناامید‌شده‌و‌خود‌راهِ‌جدیدی‌را‌شروع‌‌کرده‌‌بودند.‌هر‌سه‌‌طیف‌در‌حرکت‌شان‌‌درازمدت‌نگر‌‬
              ‫ْ‬                                                          ‫ِ‬                    ‫ِ‬
‫بودند.‌جنبش‌های‌‌چریکی‌می‌گفتند‌باید‌به‌‌دنبالِ‌حرکت‌مسلحانه‌‌ـ‌درازمدت‌توده‌ای‌بود.‌بعد‌شریعتی‌‌آمد.‌او‌می‌گفت‌‌باید‌دو،‌سه‌‌نسل‌کارِ‌فکری‌‌و‌‬
                                  ‫تئوریک‌‌بکنیم‌.‌آیت‌الله‌خمینی‌هم‌می‌گفت‌سربازانِ‌من‌االن‌در‌گهواره‌اند.‌در‌این‌جمله‌هم‌نگاهِ‌درازمدت‌نهفته‌است‌.‬
‫اما‌با‌رخدادِ‌31‌ماهه‌انقالب‌،‌از‌دی‌‌ماه‌65‌تا‌بهمن‌‌75‌این‌نگاه‌های‌دوربین‌تبدیل‌به‌نگاه‌های‌نزدیک‌بین‌شد.‌قبل‌از‌رخدادِ‌انقالب‌‌هیچ‌کس‌‌‬
                                                                                                                          ‫ٔ‬
   ‫ِ‬                                     ‫ٔ‬                               ‫ِ‬
‫تصور‌نمی‌کرد‌عظمت‌رژیم‌شاهنشاهی‌‌که‌‌ساواک‌و‌ارتش‌‌و‌کمیته‌مشترک‌ضدِ‌خراب‌کاری‌و...‌دارد‌و‌سلطه‌جهانی‌هم‌پشتیبان‌اش‌است‌و‌احساس‌‬
                                                                                   ‫ٔ‬                                     ‫ِ ِ‬
‫امنیت‌می‌کند‌و‌خودش‌‌را‌ژاندارمِ‌منطقه‌هم‌می‌داند؛‌ناگهان‌‌مثلِ‌کوه‌یخی‌فرو‌بریزد.‌به‌‌قولِ‌مهندس‌سحابی‌دیکتاتورها‌معموالً‌وقت‌نمی‌کنند‌از‌همه‌‬
  ‫ٔ‬
‫ابزارهایشان‌استفاده‌کنند.‌و‌وقتی‌‌ناگهان‌‌آن‌‌عظمت‌‌فروریخت‌،‌همه‌ذهن‌ها‌را‌سرعتی‌کرد.‌مثل‌این‌دالل‌ها‌که‌‌می‌خواهند‌خیلی‌‌زود‌و‌به‌‌سرعت‌‌پول‌دار‌‬
                                                         ‫ِ‬                           ‫ٔ‬
‫شوند،‌نیروهای‌سیاسی‌مختلف،‌چه‌در‌درونِ‌حاکمیت‌‌که‌‌سریع‌‌می‌خواستند‌بقیه‌‌را‌حذف‌کنند‌و‌تنها‌بمانند‌و‌چه‌‌بخش‌هایی‌‌از‌اپوزیسیون‌و‌منتقدینِ‌‬
                                                                                                                             ‫ِ‬
‫دولت‌آن‌زمان‌که‌یکی‌به‌کردستان‌می‌رفت‌،‌یکی‌به‌گنبد‌و‌دیگری‌به‌خوزستان‌می‌رفت‌،‌آن‌ها‌هم‌‌خودشان‌‌را‌لنین‌‌فرض‌می‌کردند‌و‌دولت‌ِ‌مرکزی‌را‌‬      ‫ِ‬
‫کِرنسکی‌‌می‌دانستند‌که‌‌به‌‌سرعت‌می‌خواستند‌بیایند‌و‌حکومت‌را‌بگیرند!‌نگاهِ‌سرعتی‌و‌نزدیک‌بین‌بر‌ذهنِ‌همه‌حاکم‌شده‌بود.‌با‌وقایع‌سال‌06‌که‌‌‬
              ‫ِ‬
‫همگان‌با‌آن‌‌آشناییم‌دوباره‌سرباالیی‌شروع‌شد‌و‌بعد‌از‌دو‌سه‌‌سال،‌آرام‌آرام‌‌باز‌همه‌ذهن‌ها‌درازمدت‌نگر‌شد.‌این‌اولین‌تجربه‌نسلِ‌ما‌در‌مواجهه‌‌با‌‬
                       ‫ٔ‬                                        ‫ٔ‬
                                                                                                ‫یک‌‌سرباالیی‌‌بود‌و‌دوّمین‌تجربه‌نسلِ‌بزرگ‌ترهای‌ما.‬
                                                                                                                    ‫ٔ‬
‫اما‌نسلِ‌جوانِ‌کنونی،‌نسلِ‌بعد‌از‌دومِ‌خرداد‌که‌‌عموماً‌در‌سالِ‌57‌ـ‌67‌به‌‌بعد‌واردِ‌فعالیت‌های‌‌فرهنگی‌‌و‌سیاسی‌شدند،‌در‌ابتدا‌با‌چند‌انتخابات‌‬
 ‫ِ‬
‫پیاپی‌با‌پیروزی‌‌مواجه‌شدند‌و‌شتاب‌‌و‌سرعت‌‌گرفتند‌و‌نگاه‌ها‌همه‌نزدیک‌بین‌و‌سرعتی‌شد.‌اما‌از‌سالِ‌97‌با‌بستنِ‌مطبوعات‌و‌برخورد‌با‌ملی‌‌ـ‌مذهبی‌ها،‌‬

‫‪Print‬‬     ‫‪search‬‬                                            ‫‪Prev‬‬         ‫7‬         ‫‪Next‬‬                                 ‫‪Home‬‬         ‫‪Full‬‬       ‫‪Exit‬‬
‫آیت‌الله‌منتظری‌،‌نهضت‌آزادی‌،‌جنبش‌دانشجویی‌و...‌تا‌وبالگ‌نویس‌ها،‌این‌نسل‌نیز‌یک‌‌سرباالیی‌‌را‌دارد‌تجربه‌می‌کند.‬
                                                                                                             ‫ِ‬
‫یکی‌از‌لوازمِ‌این‌سرپایینی‌و‌سرباالیی‌ها،‌تبدیل‌نگاهِ‌نزدیک‌بین‌به‌نگاهِ‌دوربین‌و‌درازمدت‌نگر‌است‌.‌این‌نگاهِ‌تاریخی‌‌ـ‌استراتژیک،‌خود‌جزئی‌‌کوچک‌‌‬
                                                                                                    ‫ِ‬
  ‫ِ‬
‫از‌بخش‌اندیشگی‌است‌که‌به‌گمانِ‌من‌جنبش‌دانشجویی‌اینک‌بدان‌نیاز‌دارد.‌تحلیلِ‌تاریخی‌این‌فراز‌و‌فرودها‌و‌عوارض‌و‌پیامدهایی‌که‌به‌لحاظ‌‬
                                                     ‫ِ‬                                                ‫ِ‬                                         ‫ِ‬
                                                                                                                                   ‫ِ‬
                                                            ‫تحلیلی‌و‌به‌‌لحاظ‌ذهنی‌‌،‌روحی‌و‌روانی‌برای‌ما‌به‌‌ارمغان‌‌می‌آورد،‌بسیار‌ضروری‌است‌.‬
‫یک‌‌بار‌ما‌در‌ماشین‌نشسته‌ایم‌و‌می‌خواهیم‌به‌کرج‌یا‌قزوین‌برویم‌.‌در‌این‌حالت‌ما‌خودمان‌‌را‌برای‌‌یک‌‌سفرِ‌نیم‌ساعته‌یا‌حداکثر‌یکی‌دو‌ساعته‌‬
‫آماده‌کرده‌ایم‌.‌اما‌یک‌‌بار‌هم‌‌ممکن‌‌است‌ما‌با‌دید‌و‌انتظارِ‌ماشینِ‌تهران‌‌ـ‌قزوین‌،‌ولی‌در‌ماشینِ‌تهران‌‌ـ‌مشهد‌نشسته‌باشیم‌.‌در‌این‌صورت‌تحملِ‌‬
‫سفر‌برایمان‌خیلی‌سخت‌خواهد‌بود‌و‌مرتب‌‌این‌سؤال‌برای‌مان‌پیش‌می‌آید‌که‌‌پس‌‌چرا‌نرسیدیم‌؟!‌ولی‌اگر‌از‌اول‌ذهن‌مان‌را‌با‌زمانِ‌سفر‌هماهنگ‌‌‬
                                                              ‫ِ‬                              ‫ِ‬                     ‫ِ‬
                       ‫کرده‌‌باشیم،‌خودمان‌را‌به‌‌لحاظ‌روانی‌برای‌یک‌حرکت‌درازمدت‌آماده‌کرده‌ایم‌.‌ویژگی‌نگاهِ‌درازمدت،‌صبوری‌و‌مداومت‌‌است.‬
‫یکی‌از‌لوازمِ‌اندیشگی‌که‌تأثیرات‌انگیزگی‌هم‌در‌سیاست‌ورز ِ‌جامعه‌کنونی‌ما‌دارد،‌تبدیل‌نگاهِ‌کوتاه‌مدت‌به‌نگاهِ‌درازمدت‌است‌.‌روندِ‌دموکراتیزاسیون‌‌‬
                                                              ‫ِ‬              ‫ی ٔ ِ‬                                 ‫ِ‬
‫در‌ایران‌یک‌ماراتن‌است‌نه‌یک‌دوی‌صد‌متر.‌کسی‌که‌با‌نگاهِ‌کوتاه‌مدت‌در‌یک‌‌امرِ‌درازمدت‌مشارکت‌کند،‌دوام‌‌نمی‌آورد‌و‌خسته‌‌خواهد‌شد.‌اما‌‬
                                 ‫پیگیر ِ‌روندِ‌دموکراتیزاسیون‌‌در‌ایران،‌نیازمندِ‌انسان‌هایی‌‌است‌که‌دیدِ‌درازمدت‌و‌صبور ِ‌خاص‌آن‌را‌داشته‌باشند.‬
                                                                ‫ی‬                                                                               ‫ی‬
                                                                                                                                ‫ْ‬
‫حال‌اگر‌ما‌چراغ‌‌خاموش‌کردن‌را‌توهین‌به‌خودمان‌بدانیم‌،‌در‌واقع‌‌یک‌‌عنصرِ‌جدی‌در‌معنابخشی‌‌به‌‌زندگی‌مان‌را‌در‌سیاست‌ورزی‌‌(به‌‌معنای‌عام‌)‌‬
                        ‫ٔ‬                ‫ٔ‬                      ‫ٔ‬                        ‫ِ‬                              ‫ِ‬
‫و‌از‌جمله‌‌در‌این‌نوعِ‌حرکت‌درازمدت‌خواهیم‌دید.‌در‌حرکت‌مشارکت‌جویانه‌در‌عرصه‌سیاست‌،‌در‌حوزهٔ‌جامعه‌مدنی‌،‌و‌در‌عرصه‌عمومی‌و...،‌مشارکت‌‌‬
                                                                                                  ‫ِ‬
‫برای‌‌تعیینِ‌تصمیم‌های‌جمعی‌که‌ما‌به‌‌شدت‌تحت‌تأثیرِ‌آن‌‌تصمیم‌ها‌هستیم‌و‌خواهیم‌‌بود،‌در‌این‌نوع‌نگاه‌،‌این‌نوع‌حرکت‌و‌این‌نوع‌سیاست‌ورزی‌‬
                      ‫ِ‬
‫به‌زندگی‌معنا‌خواهد‌داد‌و‌ما‌نحوهٔ‌دیگری‌از‌زیست‌‌و‌زندگی‌را‌خارج‌‌از‌آن‌‌برای‌‌خود‌متصور‌نیستیم‌.‌در‌ذهن‌و‌وجود‌و‌شخصیت‌ما‌اساساً‌پذیرفتنی‌‌‬
‫نیست‌‌کسی‌سرِ‌خود‌چراغِ‌اتاق‌‌را‌خاموش‌کند‌و‌ما‌هم‌‌تسلیم‌این‌وضعیت‌بشویم‌‌و‌بر‌اساس‌تحلیلِ‌فشردهٔ‌تاریخی‌‌که‌‌مطرح‌‌شد‌ما‌اینک‌‌بایستی‌‌این‌نوع‌‬
                                                             ‫ِ‬                           ‫ِ‬
‫‪Print‬‬     ‫‪search‬‬                                            ‫‪Prev‬‬         ‫8‬         ‫‪Next‬‬                                ‫‪Home‬‬         ‫‪Full‬‬       ‫‪Exit‬‬
‫سیاست‌ورزی‌،‌این‌نوع‌زیستنِ‌انسانی‌و‌این‌نوع‌معنادهی‌به‌زندگی‌مان‌را‌در‌یک‌‌نگاهِ‌درازمدت‌بجوییم‌و‌پیگیری‌کنیم‌که‌این‌خود‌نیازمندِ‌انسان‌هایی‌‌‬
                                                                   ‫است‌که‌با‌یکی‌دو‌بار‌زمین‌‌خوردن‌و‌برخاستن،‌خسته‌و‌فرسوده‌‌و‌ناامید‌نشوند.‬
‫اما‌وجهِ‌دیگری‌از‌نیازهای‌اندیشگی‌‌ـ‌انگیزگی‌که‌گویا‌دیگر‌در‌این‌فرصت‌کوتاه‌مجالِ‌شرح‌و‌تفصیل‌اش‌‌نیست‌،‌نیاز‌به‌امید‌است‌.‌شاید‌اینک‌‌صحنه‌‬
 ‫ٔ‬                                                                      ‫ِ‬
                                                   ‫سیاست‌در‌ایران‌،‌برای‌‌کسانی‌که‌این‌نوع‌تغییرات‌را‌پیگیری‌می‌کنند‌مقداری‌‌ناامید‌کننده‌باشد.‬
                                                                                                              ‫ِ‬
‫گفتیم‌ما‌اساساً‌با‌امید‌زنده‌ایم‌‌و‌االن‌‌برخالف‌آن‌چه‌که‌در‌ظاهر،‌در‌پهنه‌سیاست،‌بادهای‌ناامیدکننده‌ای‌برای‌تحول‌طلبی‌می‌وزد،‌اما‌به‌‌نظر‌می‌رسد‌‬
                                                                                  ‫ٔ‬
                                                                                ‫ِ‬                                       ‫ِ‬
‫فوارهٔ‌جریانِ‌راست‌که‌از‌سالِ‌97‌حرکت‌صعودی‌اش‌‌را‌آغاز‌کرد،‌اینک‌‌حرکت‌نزولی‌اش‌‌آغاز‌شده‌است‌.‌تغییرِ‌توازنِ‌قوا‌در‌ایران‌در‌حوزهٔ‌سیاست‌اتفاق‌‬
‫افتاده‌است‌و‌نه‌‌در‌حوزهٔ‌اجتماعی‌.‌درک‌و‌دقت‌بر‌این‌مسئله‌بسیار‌مهم‌است‌.‌ما‌اینک‌‌شاهد‌تغییرِ‌توازنِ‌سیاسی‌در‌حوزهٔ‌قدرت‌ایم‌،‌و‌نه‌‌تغییرِ‌توازنِ‌‬
                                                                                             ‫ِ‬
‫نیروهای‌اجتماعی‌.‌ما‌اگر‌سیرِ‌تاریخ‌ایران‌را‌از‌مشروطیت‌،‌نهضت‌‌ملی‌شدنِ‌نفت‌تاکنون‌دنبال‌کنیم‌،‌طالیه‌های‌امیدوارکنندهٔ‌زیادی‌را‌مشاهده‌‌خواهیم‌‌‬
                                                                                                                          ‫ِ‬
‫کرد.‌مثالً‌در‌مقطع‌انقالب‌‌55‌درصدِ‌جامعه‌ایران‌غیرِ‌شهرنشین‌بودند.‌در‌آن‌‌مقطع،‌‌ما‌011‌ـ‌021‌هزار‌نفر‌دانشجو‌داشتیم‌.‌رسانه‌های‌ارتباطی‌در‌آن‌‌‬
                                                                                                                    ‫ٔ‬                     ‫ِ‬
‫زمان‌‌حداکثر‌تلویزیونی‌با‌دو‌کانال‌بود‌و...‌اما‌االن‌‌بیش‌از‌56‌درصدِ‌جمعیت‌مان‌شهرنشین‌است‌.‌رسانه‌های‌ارتباطی‌بسیار‌گسترده‌ای‌داریم‌،‌تحرک‌‌و‌‬
                                       ‫ِ‬
‫حضورِ‌اجتماعی‌زنان‌در‌جامعه‌بسیار‌وسیع‌‌شده‌است‌.‌بیش‌از‌06‌درصدِ‌دانشجویان‌‌ما‌زنان‌‌هستند،‌تعدادِ‌دانشجویانِ‌ما‌نسبت‌‌به‌‌مقطع‌انقالب‌‌حدوداً‌‬
                  ‫ِ‬                                                                                                                           ‫ِ‬
                                                                                                                      ‫ِ‬
‫بیست‌‌برابر‌شده‌است‌،‌درحالی‌‌که‌‌جمعیت‌ما‌تقریباً‌دو‌برابر‌شده‌است‌و...‌من‌‌این‌بررسی‌را‌در‌کتابی‌به‌نام‌"انقال ِ‌نامرئی‌‌در‌ایران‌"‌آورده‌ام‌‌که‌‌تاکنون‌‌‬
                                          ‫ب‬
                                                                                                                             ‫مجوزی‌برای‌چاپ‌نگرفته‌است‌‬
‫یک‌‌انقال ِ‌نامرئی‌‌در‌ساخت‌های‌‌بنیاد ِ‌جامعه‌ایران‌اتفاق‌افتاده‌و‌ما‌آثارِ‌زلزله‌آن‌را‌در‌امواج‌باالیی‌اقیانوس‌سیاست‌در‌ایران‌می‌بینیم‌و‌آن‌‌زلزله‌‬
                                       ‫ِ‬      ‫ِ ِ‬                  ‫ٔ‬                                   ‫ی ٔ‬                                ‫ب‬
‫هم‌چنان‌درحالِ‌آتشفشان‌است.‌و‌بیان‌گر‌این‌معناست‌که‌روندِ‌دموکراتیزاسیون،‌علی‌رغم‌همه‌فراز‌و‌فرودهایش‌‌در‌ایران،‌برگشت‌ناپذیر‌است‌و‌چه‌‌‬
                                                      ‫ٔ‬
                                                                                                                              ‫ِ‬
‫جریانِ‌دومِ‌خرداد‌که‌‌درک‌درستی‌از‌این‌آتشفشان‌نداشت‌و‌چه‌‌جریانِ‌راست‌،‌اگر‌دچار‌توهم‌‌بشود‌که‌‌دیگر‌جامعه‌ایران‌را‌در‌دست‌دارد،‌به‌‌نظرِ‌من‌‌‬
                                    ‫ٔ‬

‫‪Print‬‬      ‫‪search‬‬                                              ‫‪Prev‬‬          ‫9‬          ‫‪Next‬‬                                   ‫‪Home‬‬         ‫‪Full‬‬        ‫‪Exit‬‬
‫آن‌‌آتشفشان‌پاسخی‌جدی‌به‌این‌توهم‌ها‌خواهد‌داد.‬
                                                                                                                                        ‫ْ‬
                                                                                                                                 ‫ِ‬
‫چه‌‌قبل‌از‌انتخابات‌اخیر‌و‌چه‌‌بعد‌از‌آن‌‌تصور‌نمی‌کنم‌کسی‌که‌در‌ایران‌زندگی‌می‌کند‌به‌‌نظرش‌‌بیاید‌به‌جز‌برخی‌‌تغییرِ‌نظرهای‌‌انتخاباتی‌،‌مردم‌‌و‌‬
‫جامعه‌ایرانی‌‌تغییرِ‌محسوسی‌‌در‌نحوهٔ‌تفکر‌و‌زندگی‌شان‌کرده‌باشند‌و‌مثالً‌از‌وضعیتی‌‌غیرِ‌سنتی‌یا‌منتقد‌به‌‌سنت‌،‌تواب‌گونه‌‌به‌‌وضعیتی‌‌سنتی‌‌برگشته‌‌‬
                                                                                                                                                     ‫ٔ‬
                                                                                         ‫باشند!‌(‌راجع‌‌به‌‌آرای‌‌انتخاباتی‌باید‌به‌‌طورِ‌مستقل‌بحث‌کرد‌)‌.‬
‫در‌این‌راستا‌ما‌شاهدِ‌تغییرِ‌توازنِ‌قوا‌در‌حوزهٔ‌سیاست‌و‌قدرت‌‌هستیم‌،‌نه‌‌تغییرِ‌توازنِ‌قوای‌اجتماعی‌.‌این‌را‌هم‌‌روشنفکرانِ‌نسبتاً‌ناامیدشدهٔ‌ما‌و‌‬
‫هم‌‌جریانِ‌راست‌،‌اگر‌متوهم‌شده‌باشند،‌باید‌خوب‌بفهمند.‌این‌نکته‌جدی‌از‌مطالبی‌‌است‌که‌فهم‌ژرفای‌آن‌امیدهای‌بزرگی‌را‌به‌‌دلِ‌ما‌خواهد‌آورد.‌‬
                                                     ‫ِ‬                               ‫ٔ‬
                                                       ‫ِ‬
                                         ‫مجالی‌نیست‌که‌این‌مسئله‌با‌آمار‌و‌ارقامِ‌بیشتری‌باز‌شود‌و‌یا‌پیامدها‌و‌چشم‌اندازهای‌‌درازمدت‌آن‌بحث‌شود.‬
‫به‌‌هرحال‌امیدواریم‌61‌آذر‌و‌یادِ‌آن‌سه‌‌آذرِ‌اهورایی‌بتواند‌جرقه‌هایی‌هم‌در‌اندیشه‌‌و‌هم‌‌در‌درون‌‌و‌کلیت‌وجودِ‌ما‌بزند،‌و‌به‌‌ما‌انگیزه‌‌بدهد‌تا‌بتوانیم‌‬
                                                 ‫ِ‬
         ‫آن‌راه‌را‌با‌اندیشه‌،‌امید‌،‌پیگیری‌و‌مداومت‌‌دنبال‌کنیم‌.‌آن‌‌راه‌،‌راهِ‌دفاع‌از‌آزادی‌و‌استقالل‌در‌برابرِ‌راست‌داخلی‌و‌راست‌جهانی‌بود‌و‌هست‌.‬
                                 ‫ِ‬                 ‫ِ‬




‫‪Print‬‬      ‫‪search‬‬                                              ‫‪Prev‬‬         ‫01‬         ‫‪Next‬‬                                   ‫‪Home‬‬         ‫‪Full‬‬        ‫‪Exit‬‬

Mais conteúdo relacionado

Mais procurados

طريق النور| كيف تكتب مقالا؟| أحمد سراج
طريق النور| كيف تكتب مقالا؟| أحمد سراجطريق النور| كيف تكتب مقالا؟| أحمد سراج
طريق النور| كيف تكتب مقالا؟| أحمد سراج
ahmed serag
 
Samjhoto hik rah (سمجهوتو هڪ راه ) تحرير، مُڪالما ۽ منظر ڪشي : عبدالزاق ميمڻ
Samjhoto hik rah (سمجهوتو هڪ راه ) تحرير، مُڪالما ۽ منظر ڪشي : عبدالزاق ميمڻSamjhoto hik rah (سمجهوتو هڪ راه ) تحرير، مُڪالما ۽ منظر ڪشي : عبدالزاق ميمڻ
Samjhoto hik rah (سمجهوتو هڪ راه ) تحرير، مُڪالما ۽ منظر ڪشي : عبدالزاق ميمڻ
Sollywood Production Publication research center New Saidabad Sindh
 
5اردیبهشت94- هنرزنانه از توهم تا واقعیت-به بهانه اجرای نمایش فقط به خاطر من
5اردیبهشت94- هنرزنانه از توهم تا واقعیت-به بهانه اجرای نمایش فقط به خاطر من5اردیبهشت94- هنرزنانه از توهم تا واقعیت-به بهانه اجرای نمایش فقط به خاطر من
5اردیبهشت94- هنرزنانه از توهم تا واقعیت-به بهانه اجرای نمایش فقط به خاطر من
Azadeh Fakhri
 
Kunwari ses ( ڪنواري سَسُ) Writer : Abdul Razzaque Memon
Kunwari ses (  ڪنواري سَسُ) Writer : Abdul Razzaque MemonKunwari ses (  ڪنواري سَسُ) Writer : Abdul Razzaque Memon
Kunwari ses ( ڪنواري سَسُ) Writer : Abdul Razzaque Memon
Sollywood Production Publication research center New Saidabad Sindh
 
Dr. Ahmad, 2/2 Attaches of PhD Thesis, Ontological analysis of the time conce...
Dr. Ahmad, 2/2 Attaches of PhD Thesis, Ontological analysis of the time conce...Dr. Ahmad, 2/2 Attaches of PhD Thesis, Ontological analysis of the time conce...
Dr. Ahmad, 2/2 Attaches of PhD Thesis, Ontological analysis of the time conce...
Dr. Ahmad, Futurist.
 

Mais procurados (19)

اردو انجمن اور مقصود حسنی کی افسانہ نگاری
 اردو انجمن  اور  مقصود حسنی کی افسانہ نگاری   اردو انجمن  اور  مقصود حسنی کی افسانہ نگاری
اردو انجمن اور مقصود حسنی کی افسانہ نگاری
 
مقصود حسنی:خوشبو کے امین
مقصود حسنی:خوشبو کے امینمقصود حسنی:خوشبو کے امین
مقصود حسنی:خوشبو کے امین
 
طريق النور| كيف تكتب مقالا؟| أحمد سراج
طريق النور| كيف تكتب مقالا؟| أحمد سراجطريق النور| كيف تكتب مقالا؟| أحمد سراج
طريق النور| كيف تكتب مقالا؟| أحمد سراج
 
setak_1_edited_1
setak_1_edited_1setak_1_edited_1
setak_1_edited_1
 
تنقیدی و لسانیاتی اظہاریے
تنقیدی و لسانیاتی اظہاریےتنقیدی و لسانیاتی اظہاریے
تنقیدی و لسانیاتی اظہاریے
 
Samjhoto hik rah (سمجهوتو هڪ راه ) تحرير، مُڪالما ۽ منظر ڪشي : عبدالزاق ميمڻ
Samjhoto hik rah (سمجهوتو هڪ راه ) تحرير، مُڪالما ۽ منظر ڪشي : عبدالزاق ميمڻSamjhoto hik rah (سمجهوتو هڪ راه ) تحرير، مُڪالما ۽ منظر ڪشي : عبدالزاق ميمڻ
Samjhoto hik rah (سمجهوتو هڪ راه ) تحرير، مُڪالما ۽ منظر ڪشي : عبدالزاق ميمڻ
 
مقصود حسنی کے کچھ مزاحیے
مقصود حسنی کے کچھ مزاحیےمقصود حسنی کے کچھ مزاحیے
مقصود حسنی کے کچھ مزاحیے
 
5اردیبهشت94- هنرزنانه از توهم تا واقعیت-به بهانه اجرای نمایش فقط به خاطر من
5اردیبهشت94- هنرزنانه از توهم تا واقعیت-به بهانه اجرای نمایش فقط به خاطر من5اردیبهشت94- هنرزنانه از توهم تا واقعیت-به بهانه اجرای نمایش فقط به خاطر من
5اردیبهشت94- هنرزنانه از توهم تا واقعیت-به بهانه اجرای نمایش فقط به خاطر من
 
ہے نہ کی قیامت
 ہے نہ کی قیامت   ہے نہ کی قیامت
ہے نہ کی قیامت
 
زبان‘ حدود اور اصلاح زبان
زبان‘ حدود اور اصلاح زبانزبان‘ حدود اور اصلاح زبان
زبان‘ حدود اور اصلاح زبان
 
لحظه انتخاب
لحظه انتخابلحظه انتخاب
لحظه انتخاب
 
مقصود حسنی کی تحقیق و تنقید اہل دانش کی نظر میں
مقصود حسنی کی تحقیق و تنقید اہل دانش کی نظر میںمقصود حسنی کی تحقیق و تنقید اہل دانش کی نظر میں
مقصود حسنی کی تحقیق و تنقید اہل دانش کی نظر میں
 
Kunwari ses ( ڪنواري سَسُ) Writer : Abdul Razzaque Memon
Kunwari ses (  ڪنواري سَسُ) Writer : Abdul Razzaque MemonKunwari ses (  ڪنواري سَسُ) Writer : Abdul Razzaque Memon
Kunwari ses ( ڪنواري سَسُ) Writer : Abdul Razzaque Memon
 
Dr. Ahmad, 2/2 Attaches of PhD Thesis, Ontological analysis of the time conce...
Dr. Ahmad, 2/2 Attaches of PhD Thesis, Ontological analysis of the time conce...Dr. Ahmad, 2/2 Attaches of PhD Thesis, Ontological analysis of the time conce...
Dr. Ahmad, 2/2 Attaches of PhD Thesis, Ontological analysis of the time conce...
 
ماهنامه ادبی «انجمن غزل» شماره یک-بهمن1392
ماهنامه ادبی «انجمن غزل» شماره یک-بهمن1392ماهنامه ادبی «انجمن غزل» شماره یک-بهمن1392
ماهنامه ادبی «انجمن غزل» شماره یک-بهمن1392
 
مقصود حسنی کے کچھ تراجم
مقصود حسنی کے کچھ تراجممقصود حسنی کے کچھ تراجم
مقصود حسنی کے کچھ تراجم
 
Mirza tameezuddin
Mirza tameezuddinMirza tameezuddin
Mirza tameezuddin
 
پچاس عصری نظمیں
پچاس عصری نظمیںپچاس عصری نظمیں
پچاس عصری نظمیں
 
Ayatoldal
AyatoldalAyatoldal
Ayatoldal
 

Destaque (9)

ظهور کويريات شريعتي
ظهور کويريات شريعتيظهور کويريات شريعتي
ظهور کويريات شريعتي
 
شايعه‌اي به نام شريعتي
شايعه‌اي به نام شريعتيشايعه‌اي به نام شريعتي
شايعه‌اي به نام شريعتي
 
مثلِ موج نه، مثلِ ماه
مثلِ موج نه، مثلِ ماهمثلِ موج نه، مثلِ ماه
مثلِ موج نه، مثلِ ماه
 
پوپوليسم، خيزشي براي تشخص
پوپوليسم، خيزشي براي تشخصپوپوليسم، خيزشي براي تشخص
پوپوليسم، خيزشي براي تشخص
 
روشنفکرِ ديني، دن کيشوت يا ملامتي
روشنفکرِ ديني، دن کيشوت يا ملامتيروشنفکرِ ديني، دن کيشوت يا ملامتي
روشنفکرِ ديني، دن کيشوت يا ملامتي
 
درباره بحث روشنفکري
درباره بحث روشنفکريدرباره بحث روشنفکري
درباره بحث روشنفکري
 
Shell Cbd Safety Meeting083106
Shell Cbd Safety Meeting083106Shell Cbd Safety Meeting083106
Shell Cbd Safety Meeting083106
 
انقلاب مرد! زنده باد انقلاب!
انقلاب مرد! زنده باد انقلاب!انقلاب مرد! زنده باد انقلاب!
انقلاب مرد! زنده باد انقلاب!
 
نسخ و تناسخ در "ره ـ اندیشی‌های" شریعتی
نسخ و تناسخ در "ره ـ اندیشی‌های" شریعتینسخ و تناسخ در "ره ـ اندیشی‌های" شریعتی
نسخ و تناسخ در "ره ـ اندیشی‌های" شریعتی
 

Semelhante a نگاه درازمدت و امید، دو نیاز جنبشِ دانشجوئی

Mansoor afaq ata ul haq qasmi
Mansoor afaq ata ul haq qasmiMansoor afaq ata ul haq qasmi
Mansoor afaq ata ul haq qasmi
Mansoor Afaq
 
هستی بایستی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی
هستی بایستی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانیهستی بایستی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی
هستی بایستی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی
alireza behbahani
 
سقط جنين
سقط جنينسقط جنين
سقط جنين
daadaar
 

Semelhante a نگاه درازمدت و امید، دو نیاز جنبشِ دانشجوئی (20)

ضرورت آموزش علوم در مقطع ابتدایی
ضرورت آموزش علوم در مقطع ابتداییضرورت آموزش علوم در مقطع ابتدایی
ضرورت آموزش علوم در مقطع ابتدایی
 
سکوت سازمانی
سکوت سازمانیسکوت سازمانی
سکوت سازمانی
 
روش تحقیق کیفی
روش تحقیق کیفیروش تحقیق کیفی
روش تحقیق کیفی
 
شخصیت پردازی در داستان
شخصیت پردازی در داستانشخصیت پردازی در داستان
شخصیت پردازی در داستان
 
کاستی‌های روشنفکریِ دینی
کاستی‌های روشنفکریِ دینیکاستی‌های روشنفکریِ دینی
کاستی‌های روشنفکریِ دینی
 
Blind justice
Blind justiceBlind justice
Blind justice
 
Karvan islam
Karvan islamKarvan islam
Karvan islam
 
Mansoor afaq ata ul haq qasmi
Mansoor afaq ata ul haq qasmiMansoor afaq ata ul haq qasmi
Mansoor afaq ata ul haq qasmi
 
منصور آفاق کے متعلق عطاالحق قاسمی کی تحریر
منصور آفاق کے متعلق عطاالحق قاسمی کی تحریرمنصور آفاق کے متعلق عطاالحق قاسمی کی تحریر
منصور آفاق کے متعلق عطاالحق قاسمی کی تحریر
 
از کربلا تا جُلجُتا
از کربلا تا جُلجُتااز کربلا تا جُلجُتا
از کربلا تا جُلجُتا
 
شکنجه و اعدام و سرکوب
شکنجه و اعدام و سرکوبشکنجه و اعدام و سرکوب
شکنجه و اعدام و سرکوب
 
سرنگونی
سرنگونیسرنگونی
سرنگونی
 
سرنگونی
سرنگونیسرنگونی
سرنگونی
 
قتل عام ۶۷
قتل عام ۶۷قتل عام ۶۷
قتل عام ۶۷
 
اريکه ايرانيان
اريکه ايرانياناريکه ايرانيان
اريکه ايرانيان
 
Zia's presentation on afkaar e iqbal
Zia's presentation on afkaar e iqbalZia's presentation on afkaar e iqbal
Zia's presentation on afkaar e iqbal
 
هستی بایستی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی
هستی بایستی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانیهستی بایستی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی
هستی بایستی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی
 
Personality by reza mazroey
Personality by reza mazroeyPersonality by reza mazroey
Personality by reza mazroey
 
چندشنبه با سینا جمعه‌ها پخش می‌شود
چندشنبه با سینا جمعه‌ها پخش می‌شودچندشنبه با سینا جمعه‌ها پخش می‌شود
چندشنبه با سینا جمعه‌ها پخش می‌شود
 
سقط جنين
سقط جنينسقط جنين
سقط جنين
 

Mais de کانون آرمان شریعتی

چرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحماني
چرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحمانيچرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحماني
چرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحماني
کانون آرمان شریعتی
 

Mais de کانون آرمان شریعتی (20)

بحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحماني
بحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحمانيبحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحماني
بحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحماني
 
آزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحماني
آزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحمانيآزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحماني
آزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحماني
 
چرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحماني
چرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحمانيچرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحماني
چرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحماني
 
درمان جاي ديگري است ـ تقي رحماني
درمان جاي ديگري است ـ تقي رحمانيدرمان جاي ديگري است ـ تقي رحماني
درمان جاي ديگري است ـ تقي رحماني
 
مکاتبِ تاریخ و روشِ تحقیقِ آن ـ دکتر شریعتی
 مکاتبِ تاریخ و روشِ تحقیقِ آن ـ دکتر شریعتی   مکاتبِ تاریخ و روشِ تحقیقِ آن ـ دکتر شریعتی
مکاتبِ تاریخ و روشِ تحقیقِ آن ـ دکتر شریعتی
 
تعریفِ تاریخ ـ دکتر شریعتی
 تعریفِ تاریخ ـ دکتر شریعتی   تعریفِ تاریخ ـ دکتر شریعتی
تعریفِ تاریخ ـ دکتر شریعتی
 
بحثِ کلی راجع به تمدن و فرهنگ ـ دکتر شریعتی
 بحثِ کلی راجع به تمدن و فرهنگ ـ دکتر شریعتی   بحثِ کلی راجع به تمدن و فرهنگ ـ دکتر شریعتی
بحثِ کلی راجع به تمدن و فرهنگ ـ دکتر شریعتی
 
تمدن چیست؟ ـ دکتر شریعتی
 تمدن چیست؟ ـ دکتر شریعتی   تمدن چیست؟ ـ دکتر شریعتی
تمدن چیست؟ ـ دکتر شریعتی
 
پیشگفتار مچموعه آثار ۱۱ ـ دکتر شریعتی
 پیشگفتار مچموعه آثار ۱۱ ـ دکتر شریعتی   پیشگفتار مچموعه آثار ۱۱ ـ دکتر شریعتی
پیشگفتار مچموعه آثار ۱۱ ـ دکتر شریعتی
 
کدام روشنفکر
کدام روشنفکرکدام روشنفکر
کدام روشنفکر
 
من اعتراف می کنم
من اعتراف می کنممن اعتراف می کنم
من اعتراف می کنم
 
پروژهٔ ۴۰ سال شریعتی‌زدایی
پروژهٔ ۴۰ سال شریعتی‌زداییپروژهٔ ۴۰ سال شریعتی‌زدایی
پروژهٔ ۴۰ سال شریعتی‌زدایی
 
در میانهٔ دوگانه‌های تراژیک
در میانهٔ دوگانه‌های تراژیکدر میانهٔ دوگانه‌های تراژیک
در میانهٔ دوگانه‌های تراژیک
 
بازخواني انتقادي سه نمادِ جنبشِ دانشجویي
بازخواني انتقادي سه نمادِ جنبشِ دانشجویيبازخواني انتقادي سه نمادِ جنبشِ دانشجویي
بازخواني انتقادي سه نمادِ جنبشِ دانشجویي
 
توسعهٔ اُيراني
توسعهٔ اُيرانيتوسعهٔ اُيراني
توسعهٔ اُيراني
 
دورِ حلزوني و دموکراسي‌خواهي بدونِ باني
دورِ حلزوني و دموکراسي‌خواهي بدونِ بانيدورِ حلزوني و دموکراسي‌خواهي بدونِ باني
دورِ حلزوني و دموکراسي‌خواهي بدونِ باني
 
زبانِ سروش، زبانِ تنفر
زبانِ سروش، زبانِ تنفرزبانِ سروش، زبانِ تنفر
زبانِ سروش، زبانِ تنفر
 
قرآن و "مساله" اي به نامِ زن
قرآن و "مساله" اي به نامِ زنقرآن و "مساله" اي به نامِ زن
قرآن و "مساله" اي به نامِ زن
 
نافرماني مدني در شرايطِ فعلي ممکن نيست
نافرماني مدني در شرايطِ فعلي ممکن نيستنافرماني مدني در شرايطِ فعلي ممکن نيست
نافرماني مدني در شرايطِ فعلي ممکن نيست
 
حقوقِ بشر و "نسبيتِ فرهنگي" در اسلام
حقوقِ بشر و "نسبيتِ فرهنگي" در اسلامحقوقِ بشر و "نسبيتِ فرهنگي" در اسلام
حقوقِ بشر و "نسبيتِ فرهنگي" در اسلام
 

نگاه درازمدت و امید، دو نیاز جنبشِ دانشجوئی

  • 1. ‫‪sco‬‬ ‫كانــون آرمــان شــريعتـي‬ ‫نگاه ِ درازمدت و امید‬ ‫‪Sco1385@Gmail.com‬‬ ‫رضــا علیجاني‬ ‫8001‬ ‫شماره مقالـه :‬ ‫01‬ ‫تعـداد صفحـه :‬ ‫50/78‬ ‫آخرين بررسی :‬ ‫0000‬ ‫تاريــخ تحـرير :‬ ‫‪www.shandel.org‬‬ ‫ِ‬ ‫موضـوع : دو نیاز ِ جنبش دانشجويی‬ ‫‪Print‬‬ ‫‪search‬‬ ‫‪Prev‬‬ ‫1‬ ‫‪Next‬‬ ‫‪Full‬‬ ‫‪Exit‬‬
  • 2. ‫نگاهِ‌درازمدت‌و‌امید؛‌دو‌نیاز‌جنبش‌‌دانش‌جویی‬ ‫به‌‌نام‌خدا،‌دوست‌‌همه‌انسان‌ها‬ ‫ٔ‬ ‫عنوانِ‌بحث‌،‌"نیاز‌به‌‌اندیشه‌‌و‌انگیزه"‌یا‌"نیاز‌به‌‌نگاهِ‌درازمدت‌و‌امید"‌در‌جنبش‌دانشجویی‌‌است‌.‌ما‌در‌سالگَشت‌61‌آذر‌هستیم‌.‌سال‌گشت‌‬ ‫ِ‬ ‫‌ ِ‬ ‫ِ‬ ‫شانزدهم‌آذر‌برای‌‌ما،‌هم‌‌درس‌اندیشه‌ای‌دارد‌و‌هم‌‌درس‌انگیزه‌ای‌.‌در‌61‌آذر‌سال‌23‌اتفاقی‌‌در‌جامعه‌ما‌رخ‌‌داد‌که‌همگان‌با‌آن‌آشنا‌هستیم‌.‌صحنِ‌‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫دانشگاه‌در‌دفاع‌‌از‌آزادی‌در‌برابرِ‌استبداد‌و‌ارتجاعِ‌داخلی‌و‌در‌دفاع‌از‌منافع‌ملی‌و‌استقالل‌در‌برابرِ‌استکبار‌و‌جریانِ‌راست‌جهانی‌و‌بین‌المللی‌‌به‌‌خون‌‬ ‫ِ‬ ‫آغشته‌شد.‬ ‫دانشگاه‌همیشه‌"صراحت"‌و‌"شجاعت"‌داشته‌و‌این‌ویژگی‌را‌هیچ‌گاه‌نباید‌از‌دست‌بدهد.‌شانزدهم‌آذر‌هم،یادآورِ‌همین‌صراحت‌و‌شجاعت‌است‌.‌‬ ‫هر‌چند‌امروزه‌‌سعی‌می‌شود‌پیامِ‌61‌آذر‌به‌‌یکی‌از‌دو‌وجهِ‌اصلی‌آن‌تقلیل‌پیدا‌کند‌یا‌به‌‌عبارتی‌‌تحریف‌شود.‌61‌آذر‌23‌اعتراض‌‌به‌‌استبدادِ‌کودتایی‌،‌‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫اعتراض‌‌به‌‌ارتجاعِ‌داخلی‌و‌اعتراض‌‌به‌‌جریانِ‌راست‌حاکم‌بر‌جامعه‌ایران‌که‌متکی‌به‌دربارِ‌شاهنشاهی‌‌بود،‌نیز‌هست‌.‌هم‌چنان‌که‌61‌آذر‌دفاع‌‌از‌منافع‌‬ ‫ملی‌،‌دفاع‌‌از‌شخصیت‌ایرانی‌در‌برابرِ‌استکبار‌و‌سلطه‌جهانی‌هم‌بود.‌در‌سال‌گشت‌61‌آذر‌هم‌‌ما‌بایستی‌‌هر‌دو‌وجهِ‌این‌واقعه‌را‌در‌نظر‌داشته‌باشیم‌.‌‬ ‫ِ‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫یک‌‌وجهِ‌این‌رخداد‌مقابله‌‌با‌استبدادِ‌داخلی‌بود.‌"استبداد"،‌نابودکنندهٔ‌منابع‌و‌نیروی‌انسانی‌و‌هدردهندهٔ‌منابع‌اقتصاد ِ‌جامعه‌است‌.‌این‌پدیده‌‬ ‫ی‬ ‫ِ‬ ‫به‌علت‌دیرپایی‌آن‌در‌تاریخ‌ملت‌ایران،‌برای‌تک‌‌تک‌ِ‌آحادِ‌مردم‌‌ما‌یک‌‌امرِ‌بسیار‌محسوس‌و‌ملموس‌و‌جدی‌است‌.‌ما‌در‌طولِ‌تاریخ‌مان‌دولت‌های‌‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‌‌دانشجویی‌‌و‌رخدادِ‌61‌آذر‌نوعی‌‌مقابله‌‌با‌این‌رخدادِ‌تاریخی‌‌هم‌‌‬ ‫مطلقه‌ای‌داشتیم‌که‌ریشه‌ها‌و‌پیامدهای‌‌آن‌‌را‌همیشه‌شاهد‌بودیم‌و‌هستیم‌و‌جنبش‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫هست‌.‌استبداد،‌همیشه‌در‌جامعه‌ما‌منابع‌انسانی‌و‌اقتصادی‌را‌به‌‌نفع‌یک‌اقلیت‌حاکم‌مصادره‌و‌به‌‌عبارتی‌‌هدر‌داده‌است،‌همان‌گونه‌که‌سلطه‌خارجی‌‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫نیز‌همواره‌‌تحقیرکنندهٔ‌شخصیت‌ما‌و‌نابودکنندهٔ‌منابع‌انسانی‌و‌اقتصادی‌به‌نفع‌یک‌اقلیت‌جهانی‌بوده‌است‌.‌بنابراین‌‌هم‌‌خوددوستی‌‌و‌هم‌‌مردم‌دوستی‌‌‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫‪Print‬‬ ‫‪search‬‬ ‫‪Prev‬‬ ‫2‬ ‫‪Next‬‬ ‫‪Home‬‬ ‫‪Full‬‬ ‫‪Exit‬‬
  • 3. ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫اقتضا‌می‌کند‌که‌‌ما‌همیشه‌در‌سیاست‌ورزی‌مان‌‌در‌مقابلِ‌راست‌داخلی‌و‌راست‌جهانی،‌بر‌هویت‌‌و‌منافع‌خویش‌تأکید‌کنیم‌.‌فلسفه‌و‌معنای‌بنیاد ِ‌‬ ‫ی‬ ‫ِ‬ ‫"سیاست‌ورزی‌"‌در‌وهله‌اول،‌دفاع‌از‌کرامت‌انسانی‌ِ‌خود‌به‌‌عنوانِ‌"شهروند"‌و‌نه‌"رعیت‌"‌است‌.‬ ‫ِ‬ ‫ٔ‬ ‫من‌‌در‌این‌رابطه‌،‌همیشه‌مثالی‌از‌اتاق‌‌و‌خوابگاهِ‌دانشجویی‌می‌زنم‌.‌فرض‌کنید‌4،‌5‌نفر‌در‌یک‌‌اتاق‌‌یا‌خوابگاه‌زندگی‌می‌کنند.‌به‌‌طورِ‌طبیعی‌باید‌‬ ‫در‌ساعتی‌از‌شب‌‌چراغِ‌اتاق‌‌خاموش‌شود‌تا‌افراد‌بتوانند‌استراحت‌کنند.‌به‌‌دو‌طریق‌‌می‌توان‌این‌ساعت‌را‌تعیین‌کرد.‌یک‌‌طریق‌‌این‌است‌که‌یک‌نفر‌‬ ‫که‌‌قوی‌تر‌و‌قدرت‌مندتر‌است‌چراغِ‌اتاق‌را‌در‌ساعتی‌که‌خودش‌می‌خواهد‌خاموش‌کند‌و‌در‌واقع‌‌به‌‌دیگران‌‌بگوید‌شما‌مجبورید‌در‌این‌ساعت‌بخوابید.‌‬ ‫ٔ ِ‬ ‫ممکن‌‌است‌یک‌نفر‌در‌حالِ‌تماشای‌تلویزیون‌باشد،‌دیگری‌در‌حالِ‌مطالعه‌کتاب‌‌درسی‌‌و...،‌که‌‌ناگهان‌‌چراغ‌‌خاموش‌می‌شود.‌آن‌ها‌خاموش‌شدنِ‌‬ ‫ِ‬ ‫چراغ‌توسط‌یک‌نفر‌در‌این‌حالت‌را‌توهین‌به‌خود‌تلقی‌‌می‌کنند‌و‌می‌گویند‌چرا‌در‌وسط‌نگاه‌کردن‌به‌تلویزیون‌یا‌درس‌خواندن‌،‌چراغ‌‌را‌خاموش‌‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫کردید؟‌یک‌‌روش‌تعیینِ‌ساعت‌خاموشی‌همین‌طریق‌است‌که‌برخورنده‌و‌تحقیرآمیز‌و‌توهین‌به‌جمع‌اتاق‌است‌.‌یک‌‌روش‌دیگر‌این‌است‌که‌همه‌با‌‬ ‫ِ‬ ‫هم‌‌صحبت‌‌کنند‌و‌هر‌کسی‌ساعت‌موردِ‌نظرش‌‌را‌بگوید‌و‌باالخره‌روی‌یک‌ساعت‌توافق‌شود‌که‌‌در‌آن‌‌ساعت‌‌چراغ‌‌خاموش‌شود.‌از‌قضا‌ما‌ایرانی‌ها‌‬ ‫ِ‬ ‫چون‌احساسی‌و‌عاطفی‌هستیم‌،‌به‌‌وفور‌اهلِ‌گذشت‌هم‌هستیم‌.‌مثالً‌اگر‌در‌یک‌‌اتاق‌،‌کسی‌مریض‌باشد‌ولو‌فردا‌صبح‌امتحان‌داشته‌باشیم‌،‌حاضریم‌‌‬ ‫از‌حقِ‌خود‌گذشت‌‌کنیم‌‌و‌بگوییم‌‌زودتر‌بخوابیم‌و‌چراغ‌‌را‌خاموش‌کنیم‌و‌فردا‌صبح‌از‌روشنایی‌روز‌برای‌‌مطالعه‌‌استفاده‌کنیم‌.‌یعنی‌‌وقتی‌‌ما‌را‌آدم‌‬ ‫حساب‌کنند‌و‌نظر‌ما‌را‌هم‌‌بپرسند‌که‌‌چراغ‌‌را‌کِی‌‌خاموش‌بکنیم‌حاضریم‌به‌خاطرِ‌دیگری‌گذشت‌هم‌بکنیم‌.‌ما‌در‌فرهنگ‌خودمان‌آموزه‌ای‌هم‌چون‌‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫"‌بنی‌آدم‌اعضای‌یکدیگرند،‌که‌در‌آفرینش‌‌ز‌یک‌‌گوهرند‌ـ‌چو‌عضوی‌‌به‌‌درد‌آورد‌روزگار،‌دگر‌عضوها‌را‌نماند‌قرار"‌را‌در‌کتاب‌های‌‌درسی‌‌و‌در‌مباحث‌‬ ‫فکری‌مان‌زیاد‌آموخته‌ایم‌.‬ ‫سیاست‌ورزی‌‌هم‌‌به‌‌گمانِ‌من‌‌با‌همین‌‌دو‌رویکرد‌وجود‌دارد.‌یک‌‌راه‌حل‌اش‌این‌است‌که‌فرد،‌طیف‌،‌طبقه‌‌یا‌صنفی‌‌دستش‌‌را‌روی‌چراغ‌بگذارد‌و‌‬ ‫ِ‬ ‫بگوید‌"خاموش‌"‌!‌و‌همه‌خفه‌و‌باید‌بخوابند.‌این‌نوعی‌توهین‌به‌بقیه‌است‌.‌61‌آذر‌مقاومت‌‌در‌برابرِ‌این‌نوع‌توهین‌به‌شخصیت‌ماست‌.‌اگر‌در‌جایی‌،‌‬ ‫‪Print‬‬ ‫‪search‬‬ ‫‪Prev‬‬ ‫3‬ ‫‪Next‬‬ ‫‪Home‬‬ ‫‪Full‬‬ ‫‪Exit‬‬
  • 4. ‫اقلیتی‌‌تصمیم‌گیرنده‌‌باشند،‌به‌‌طورِ‌خودبه‌خودی‌‌هر‌کس‌‌که‌‌عزت‌نفسی‌‌دارد‌و‌برای‌‌خودِ‌انسانی‌اش‌کرامت‌قائل‌است‌اعتراض‌خواهد‌کرد‌و‌به‌‌قولِ‌‬ ‫آقای‌دولت‌آبادی‌خواهد‌گفت‌"ما‌هم‌‌آدمی‌‌هستیم‌"‌شما‌باید‌نظرِ‌ما‌را‌هم‌‌می‌پرسیدید.‌وقتی‌‌من‌‌کتاب‌‌می‌خواندم‌شما‌حق‌‌نداشتید‌چراغ‌‌را‌خاموش‌‬ ‫کنید.‌سیاست‌ورزیدن‌یعنی‌خود‌را‌آدم‌حساب‌کردن‌.‌یعنی‌‌من‌‌به‌‌اندازهٔ‌یک‌شصت‌یا‌هفتاد‌میلیونیم‌این‌جامعه‌حق‌دارم‌که‌در‌تصمیم‌گیری‌‌در‌امورِ‌‬ ‫ِ‬ ‫جمعی‌‌دخالت‌کنم‌.‬ ‫اما‌همین‌‌دخالت‌و‌ورود‌به‌‌سیاست‌ورزی،‌خود‌دوگونه‌‌است‌‌:‌یک‌‌بار‌از‌موضع‌دفاعِ‌صرف‌از‌منافع‌فرد ِ‌خود‌که‌‌نوعی‌‌از‌سیاست‌ورزی‌‌است‌و‌اشکالی‌‌‬ ‫ِ ی‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫هم‌‌ندارد.‌من‌‌در‌آن‌‌اتاقِ‌مثالی‌همه‌سعی‌ام‌را‌می‌کنم‌‌که‌‌نظرِ‌خودم‌‌را،‌البته‌به‌شکلِ‌دموکراتیک‌،‌به‌‌تصوی ِ‌جمع‌برسانم‌تا‌ساعت‌خاموشی‌‌همان‌‌ساعتی‌‬ ‫ب‬ ‫ٔ‬ ‫باشد‌که‌‌من‌‌پیشنهاد‌کرده‌ام‌.‌یک‌‌بار‌هم‌‌می‌توان‌با‌دیدِ‌انسان‌دوستانه‌تری‌به‌سیاست‌نگاه‌کرد‌یعنی‌‌واردِ‌این‌عرصه‌می‌شوم‌که‌مرا‌هم‌‌آدم‌حساب‌کنید‌‬ ‫و‌در‌تصمیم‌گیری‌‌دخالت‌بدهید.‌اما‌جهت‌گیری‌ای‌که‌‌در‌تصمیم‌گیری‌ام‌دارم‌این‌است‌که‌فقط‌منافع‌فردِ‌خودم‌‌را‌در‌نظر‌نمی‌گیرم‌‌بلکه‌‌منافع‌جمعی‌‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫را‌در‌نظر‌می‌گیرم‌.‌مثالً‌اگر‌بیماری‌‌در‌اتاق‌‌باشد‌حاضرم‌از‌حقِ‌خودم‌‌به‌‌نفع‌او‌گذشت‌‌بکنم‌.‌این‌دو‌نوع‌سیاست‌ورزی‌است‌ولی‌هر‌دو‌نوعش‌‌حاوی‌‌و‌‬ ‫ِ‬ ‫حاملِ‌شخصیت‌دادن‌به‌خود‌و‌خود‌را‌آدم‌حساب‌کردن‌است‌.‌معنای‌اولیه‌استبداد‌"دیگران‌را‌آدم‌حساب‌نکردن"‌است‌.‌سلطه‌خارجی‌هم‌همین‌مضمون‌‬ ‫ٔ‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫را‌دارد.‌و‌61‌آذر‌نوعی‌‌مواجهه‌‌با‌هر‌دو‌نوع‌توهین‌به‌شخصیت‌انسانی‌ما‌جدا‌از‌آثار‌و‌پیامدهایی‌که‌در‌زندگی‌عملی‌و‌روزمرهٔ‌ما‌دارد،‌است‌.‌ما،‌چه‌‌‬ ‫سیاست‌بورزیم‌و‌چه‌‌گوشه‌گیر‌باشیم‌،‌چه‌‌واردِ‌عرصه‌سیاست‌بشویم‌یا‌نه‌؛‌سیاست‌،‌به‌ویژه‌در‌جامعه‌ما،‌تصمیم‌گیری‌‌خواهد‌کرد.‌از‌نوعِ‌پوشش‌و‌لباس‌‌‬ ‫ٔ‬ ‫ٔ‬ ‫گرفته‌تا‌محتوای‌‌کتا ِ‌درسی‌مان‌،‌از‌نوعِ‌استخدام‌در‌ادارات‌‌گرفته‌تا‌نوعِ‌حضورِ‌جامعه‌ما‌در‌عرصه‌بین‌المللی‌و...‌حتی‌در‌محلِ‌تدفینِ‌مردگان‌مان‌.‌یعنی‌‌‬ ‫ٔ‬ ‫ٔ‬ ‫ب‬ ‫سیاست،‌از‌تولد‌تا‌مرگ‌ما،‌برایمان‌تصمیم‌خواهد‌گرفت.‌حال‌ممکن‌است‌ما‌خودمان‌‌به‌‌خودمان‌‌شخصیت‌دهیم‌و‌واردِ‌آن‌‌حیطه‌‌بشویم‌و‌یا‌نشویم‌و‌‬ ‫ِ‬ ‫بگوییم‌‌عیبی‌‌ندارد‌هر‌موقع‌‌چراغ‌‌را‌خاموش‌کردند‌ما‌کتاب‌مان‌‌را‌می‌بندیم‌‌و‌کنار‌می‌گذاریم‌و‌می‌خوابیم‌.‌ما‌زیاد‌اهلِ‌سخت‌گیری‌و...‌نیستیم‌.‬ ‫ِ‬ ‫به‌هرحال‌ما‌بر‌اساس‌هم‌خوددوستی‌‌و‌هم‌نوع‌دوستی،‌بایستی‌در‌مقابلِ‌دو‌عنصر‌و‌دو‌عاملی‌که‌شخصیت‌ما‌را‌تحقیر‌می‌کند‌و‌پیامدش‌‌این‌است‌‬ ‫ِ‬ ‫‪Print‬‬ ‫‪search‬‬ ‫‪Prev‬‬ ‫4‬ ‫‪Next‬‬ ‫‪Home‬‬ ‫‪Full‬‬ ‫‪Exit‬‬
  • 5. ‫که‌منابع‌انسانی‌ما‌را‌تحقیر‌کند‌و‌پیامدِ‌جدی‌تر‌و‌فراگیرترش‌این‌است‌که‌منابع‌اقتصاد ِ‌ما‌را‌نابود‌کند،‌واردِ‌تعامل،‌چالش‌و‌اصالح‌شویم‌و‌این‌یعنی‌‬ ‫ی‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫حرکت،‌یعنی‌سیاست‌ورزی‌و‌ورود‌به‌عرصه‌تغییرِ‌اجتماعی.‬ ‫ٔ‬ ‫اما‌هر‌حرکت‌و‌تحول‌و‌اساساً‌هر‌ادامه‌حیاتی‌نیاز‌به‌امیدواری‌دارد.‌الزم‌نیست‌بحث‌های‌انتزاعی‌روشنفکری‌کنیم.‌می‌توانیم‌به‌بحث‌و‌تأملِ‌وجودی،‌‬ ‫ِ‬ ‫ٔ‬ ‫تجربی‌و‌درونی‌بپردازیم.‌ما‌وقتی‌صبح‌ها‌از‌خواب‌‌بلند‌می‌شویم‌اگر‌امیدی‌در‌ذهن‌مان‌نباشد،‌چندان‌میل‌نداریم‌از‌رختخواب‌مان‌خارج‌شویم‌.‌ما‌اساساً‌‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫در‌زندگی‌روزانه‌و‌روزمره‌‌و‌فرد ِ‌خودمان‌با‌امید‌زنده‌ایم‌.‌مثالً‌یک‌‌جوان‌‌دانشجو‌قبالً‌پشت‌کنکور‌بوده‌‌است‌،‌اما‌درس‌خوانده‌و‌زمان‌‌را‌تحمل‌‌کرده‌‌تا‌‬ ‫ِ‬ ‫ی‬ ‫ِ‬ ‫واردِ‌دانشگاه‌شده‌است‌.‌شاید‌در‌آن‌‌هنگام‌در‌ذهنش‌‌این‌بوده‌که‌اگر‌راحت‌‌به‌‌دانشگاه‌می‌رفتم‌خیلی‌بهتر‌بود.‌اگر‌مشکالت‌‌نبود‌خیلی‌‌بهتر‌بود.‌این‌‬ ‫جوان‌برای‌فردا‌و‌فرداهایش‌‌نیز‌برنامه‌هایی‌دارد.‌او‌دوست‌‌دارد‌کم‌کم‌‌فارغ‌التحصیل‌‌شود،‌شاغل‌‌شود،‌ازدواج‌‌کند‌و‌تشکیلِ‌خانواده‌بدهد‌و...‌و‌کالً‌زندگی‌‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫موفقی‌داشته‌باشد.‌هر‌کس‌در‌زندگی‌اش‌‌چشم‌اندازهای‌‌فردی‌‌برای‌‌آینده‌اش‌‌دارد.‌ما‌با‌امیدی‌که‌به‌اهداف‌کوتاه‌مدت‌و‌درازمدت‌مان‌داریم‌زنده‌ایم‌.‌‬ ‫انسان‌هایی‌‌که‌‌ناامیدند‌و‌هدفی‌‌ندارند‌یا‌امیدی‌برای‌دستیابی‌به‌هدف‌شان‌ندارند‌شدیداً‌افسرده‌‌می‌شوند،‌شاید‌خودکشی‌‌هم‌‌بکنند.‬ ‫در‌هر‌حرکت،‌ما‌نیازمندِ‌امیدیم‌و‌این‌امید‌را‌دو‌عنصر‌برای‌‌ما‌می‌سازد‌:‌اندیشه‌‌و‌انگیزه‌.‌دو‌عنصری‌که‌به‌نظر‌می‌رسد‌جامعه‌و‌جنبش‌دانشجوئی‌‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ما‌سخت‌به‌آن‌نیاز‌دارد.‌نیازِ‌ما‌فقط‌به‌اندیشه‌و‌تحلیل‌و‌بحث‌های‌نظری‌،‌فکری‌،‌سیاسی‌و‌استراتژیک‌نیست‌.‌هر‌چند‌این‌ها‌هم‌‌شدیداً‌الزم‌‌است‌و‌‬ ‫بایستی‌‌روی‌آن‌بحث‌کرد‌و‌به‌‌ارزیابی‌و‌جمع‌بندی‌‌و‌نتیجه‌گیری‌‌و‌خروجی‌های‌مشخص‌رسید.‌اما‌ما‌به‌‌انگیزه‌‌هم‌‌نیاز‌داریم‌.‌گاهی‌‌اوقات‌ممکن‌است‌‬ ‫فردی‌بسیار‌اندیشمند‌و‌متفکر‌هم‌‌باشد،‌اما‌همین‌‌فرد‌گاهی‌‌اوقات‌افسرده‌،‌گاهی‌‌اوقات‌ناراحت‌،‌گاهی‌‌اوقات‌خوشحال‌،‌گاهی‌‌اوقات‌عصبانی‌و‌گاهی‌‌‬ ‫اوقات‌پُرنشاط‌است‌.‌در‌اینجا‌وضعیت‌های‌روحی‌‌ـ‌روانی‌و‌مَنِشی‌‌و‌اخالقی‌‌و‌رفتاری‌‌فرد‌موردِ‌نظر‌است‌نه‌سطح‌معلومات‌او.‌ما‌معموالً‌آمیزه‌ای‌‌هستیم‌‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫از‌فکر‌و‌شعور،‌اندیشه‌‌و‌انگیزه‌‌و‌برای‌‌داشتنِ‌انگیزه‌،‌یکی‌از‌مؤلفه‌های‌مهم،‌نیاز‌به‌‌امید‌و‌امیدواری‌‌است‌.‌امید‌هم‌‌گاه‌کوتاه‌مدت‌است‌و‌گاه‌درازمدت‌.‌‬ ‫ِ‬ ‫گاهی‌‌اوقات‌ما‌اهداف‌کوتاه‌مدت‌داریم‌و‌دوست‌‌داریم‌در‌زمانی‌کوتاه‌به‌نتیجه‌برسیم‌اما‌گاهی‌‌اوقات‌هم‌یک‌افقِ‌طوالنی‌را‌در‌چشم‌انداز‌داریم‌،‌بسان‌‬ ‫‪Print‬‬ ‫‪search‬‬ ‫‪Prev‬‬ ‫5‬ ‫‪Next‬‬ ‫‪Home‬‬ ‫‪Full‬‬ ‫‪Exit‬‬
  • 6. ‫دریانوردی‌که‌به‌دریا‌می‌رود‌و‌در‌شبی‌ظلمانی‌یک‌فانوس‌دریایی‌در‌آن‌‌دوردست‌ها‌روشن‌‌است‌که‌به‌او‌امید‌می‌دهد‌و‌می‌گوید‌اگر‌به‌‌آن‌‌سمت‌برود‌‬ ‫ِ‬ ‫به‌‌ساحل‌‌می‌رسد.‬ ‫در‌کشورهای‌درحال‌توسعه‌و‌کشورهای‌پیرامونی‌،‌پیگیری‌تغییرات‌اجتماعی‌و‌پیگیر ِ‌روندِ‌سیاست‌ورزی‌‌با‌چالش‌های‌‌جدی‌و‌فراز‌و‌نشیب‌های‌‌فراوان‌‌‬ ‫ی‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫مواجه‌است‌،‌با‌زمین‌خوردن‌ها‌و‌برخاستن‌های‌زیاد.‌اما‌اگر‌ما‌نتوانیم‌خود‌را‌با‌این‌وضعیت‌تطبیق‌بدهیم‌دچارِ‌ناامیدی‌خواهیم‌شد.‌ما‌در‌تاریخ‌معاصرِ‌‬ ‫ِ‬ ‫خودمان‌‌و‌حداقل‌در‌05‌سال‌اخیر‌سه‌‌بار‌(‌و‌اگر‌بخواهیم‌دورانِ‌مشروطیت‌را‌مبدأ‌بگیریم‌،‌چهار‌بار‌)‌سرازیری‌و‌سرباالیی‌سیاسی‌را‌تجربه‌کرده‌ایم‌.‌یک‌‌‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫بار‌دورانِ‌مشروطیت‌است‌که‌به‌استبدادِ‌صغیر‌و‌بعد‌هم‌‌به‌‌دورانِ‌رضاشاه‌ختم‌می‌شود.‌نسلی‌‌که‌‌در‌دورانِ‌مشروطیت‌یک‌نوع‌سرعت‌گیری‌و‌سرازیر ِ‌‬ ‫ی‬ ‫سیاسی‌را‌تجربه‌می‌کند‌در‌دورهٔ‌کودتای‌رضاخانی‌و‌بعد‌استبدادِ‌رضاشاهی‌یک‌دورهٔ‌سرباالیی‌‌را‌تجربه‌می‌کند.‌از‌آن‌‌نسل‌دیگر‌کسی‌در‌جامعه‌ما‌‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫زنده‌‌نیست‌‌اما‌پس‌‌از‌آن‌‌و‌در‌05‌سالِ‌اخیر،‌سه‌‌بارِ‌دیگر‌این‌مسئله‌تجربه‌شده‌است‌.‌بزرگ‌ترهای‌‌ما،‌دورانِ‌جوانی‌شان‌را‌در‌دورانِ‌نهضت‌ملی‌طی‌‬ ‫کرده‌اند.‌یک‌‌دورانِ‌سرازیری‌و‌موفقیت‌های‌‌پی‌‌در‌پی‌‌که‌‌مرتباً‌انگیزه‌‌و‌نشاط‌‌ایجاد‌می‌کند.‌بعد‌یک‌‌سرباالیی‌نفس‌گیر‌را‌تجربه‌می‌کنند‌که‌‌با‌کودتای‌‌‬ ‫ِ‬ ‫82‌مرداد‌و‌قبض‌و‌بسط‌های‌بعد‌از‌آن‌‌و‌به‌ویژه‌بعد‌از‌سرکو ِ‌51‌خردادِ‌24‌پیش‌می‌آید.‌اما‌در‌هنگامِ‌سرپایینی‌معموالً‌نگاه‌های‌‌سیاسی‌‌ـ‌استراتژیک‌‬ ‫ب‬ ‫کوتاه‌مدت‌نگر‌و‌نزدیک‌بین‌می‌شود‌و‌در‌هنگامِ‌سرباالیی‌درازمدت‌نگر‌و‌دوربین.‬ ‫در‌نسلِ‌ما‌که‌‌عموماً‌نسلِ‌دهه‌05‌هستیم‌و‌افکار‌و‌اندیشه‌‌و‌شخصیت‌مان‌در‌نیمه‌اول‌یا‌دومِ‌دهه‌05‌شکل‌گرفته‌،‌یک‌‌دوره‌‌سرپایینی‌‌را‌در‌مقطع‌‬ ‫ِ‬ ‫ٔ‬ ‫ٔ‬ ‫ٔ‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫انقالب‌‌پشت‌سر‌گذاشتیم‌و‌بعد‌سرباالیی‌دهه‌06‌را.‌شتاب‌‌و‌سرعت‌پیروزی‌انقالب‌‌در‌ایران،‌همه‌را‌کوتاه‌مدت‌نگر‌و‌نزدیک‌بین‌کرد.‌در‌حالی‌‌که‌‌در‌‬ ‫ِ ٔ‬ ‫دورهٔ‌سرباالیی‌این‌‌گونه‌‌نبود.‬ ‫ِ‬ ‫پس‌‌از‌کودتای‌‌82‌مرداد‌و‌به‌ویژه‌بعد‌از‌سرکو ِ‌51‌خرداد،‌یک‌‌دوره‌‌و‌یک‌‌استراتژی‌‌به‌‌پایانِ‌خودش‌رسید.‌زمانه‌،‌یک‌‌دورهٔ‌تعلیق‌را‌پشت‌سر‌‬ ‫ب‬ ‫گذاشت‌و‌استراتژ ِ‌جدیدی‌داشت‌آرام‌آرام‌‌شکل‌می‌گرفت‌.‌در‌آن‌‌استراتژ ِ‌جدید،‌همه‌نیروها‌نگاهِ‌درازمدت‌داشتند.‌هیات‌های‌‌مؤتلفه‌،‌مجاهدینِ‌‬ ‫ٔ‬ ‫ی‬ ‫ی‬ ‫‪Print‬‬ ‫‪search‬‬ ‫‪Prev‬‬ ‫6‬ ‫‪Next‬‬ ‫‪Home‬‬ ‫‪Full‬‬ ‫‪Exit‬‬
  • 7. ‫ِ‬ ‫خلق‌و‌فداییانِ‌خلق‌دست‌به‌کارِ‌مسلحانه‌زدند.‌سه‌‌طیف‌متفاوت‌.‌هیأت‌های‌‌مؤتلفه‌‌جوان‌های‌‌مذهبی‌و‌سنتی‌بازار‌بودند.‌بنیان‌گذارانِ‌مجاهدینِ‌خلق‌‌،‌‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫جوان‌های‌جبهه‌ملی‌و‌نهضت‌آزادی‌،‌مذهبی‌های‌نوگرا‌و‌روشنفکر‌بودند‌و‌فداییانِ‌خلق‌هم‌جوان‌هایی‌با‌گرایش‌چپ‌و‌به‌ویژه‌از‌سازمانِ‌جوانانِ‌حزب‌‬ ‫ٔ‬ ‫توده‌بودند.‌این‌جوان‌ها‌از‌هر‌سه‌‌طیف‌،‌به‌‌نوعی‌‌از‌پیرمردها‌ناامید‌شده‌و‌خود‌راهِ‌جدیدی‌را‌شروع‌‌کرده‌‌بودند.‌هر‌سه‌‌طیف‌در‌حرکت‌شان‌‌درازمدت‌نگر‌‬ ‫ْ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫بودند.‌جنبش‌های‌‌چریکی‌می‌گفتند‌باید‌به‌‌دنبالِ‌حرکت‌مسلحانه‌‌ـ‌درازمدت‌توده‌ای‌بود.‌بعد‌شریعتی‌‌آمد.‌او‌می‌گفت‌‌باید‌دو،‌سه‌‌نسل‌کارِ‌فکری‌‌و‌‬ ‫تئوریک‌‌بکنیم‌.‌آیت‌الله‌خمینی‌هم‌می‌گفت‌سربازانِ‌من‌االن‌در‌گهواره‌اند.‌در‌این‌جمله‌هم‌نگاهِ‌درازمدت‌نهفته‌است‌.‬ ‫اما‌با‌رخدادِ‌31‌ماهه‌انقالب‌،‌از‌دی‌‌ماه‌65‌تا‌بهمن‌‌75‌این‌نگاه‌های‌دوربین‌تبدیل‌به‌نگاه‌های‌نزدیک‌بین‌شد.‌قبل‌از‌رخدادِ‌انقالب‌‌هیچ‌کس‌‌‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫تصور‌نمی‌کرد‌عظمت‌رژیم‌شاهنشاهی‌‌که‌‌ساواک‌و‌ارتش‌‌و‌کمیته‌مشترک‌ضدِ‌خراب‌کاری‌و...‌دارد‌و‌سلطه‌جهانی‌هم‌پشتیبان‌اش‌است‌و‌احساس‌‬ ‫ٔ‬ ‫ِ ِ‬ ‫امنیت‌می‌کند‌و‌خودش‌‌را‌ژاندارمِ‌منطقه‌هم‌می‌داند؛‌ناگهان‌‌مثلِ‌کوه‌یخی‌فرو‌بریزد.‌به‌‌قولِ‌مهندس‌سحابی‌دیکتاتورها‌معموالً‌وقت‌نمی‌کنند‌از‌همه‌‬ ‫ٔ‬ ‫ابزارهایشان‌استفاده‌کنند.‌و‌وقتی‌‌ناگهان‌‌آن‌‌عظمت‌‌فروریخت‌،‌همه‌ذهن‌ها‌را‌سرعتی‌کرد.‌مثل‌این‌دالل‌ها‌که‌‌می‌خواهند‌خیلی‌‌زود‌و‌به‌‌سرعت‌‌پول‌دار‌‬ ‫ِ‬ ‫ٔ‬ ‫شوند،‌نیروهای‌سیاسی‌مختلف،‌چه‌در‌درونِ‌حاکمیت‌‌که‌‌سریع‌‌می‌خواستند‌بقیه‌‌را‌حذف‌کنند‌و‌تنها‌بمانند‌و‌چه‌‌بخش‌هایی‌‌از‌اپوزیسیون‌و‌منتقدینِ‌‬ ‫ِ‬ ‫دولت‌آن‌زمان‌که‌یکی‌به‌کردستان‌می‌رفت‌،‌یکی‌به‌گنبد‌و‌دیگری‌به‌خوزستان‌می‌رفت‌،‌آن‌ها‌هم‌‌خودشان‌‌را‌لنین‌‌فرض‌می‌کردند‌و‌دولت‌ِ‌مرکزی‌را‌‬ ‫ِ‬ ‫کِرنسکی‌‌می‌دانستند‌که‌‌به‌‌سرعت‌می‌خواستند‌بیایند‌و‌حکومت‌را‌بگیرند!‌نگاهِ‌سرعتی‌و‌نزدیک‌بین‌بر‌ذهنِ‌همه‌حاکم‌شده‌بود.‌با‌وقایع‌سال‌06‌که‌‌‬ ‫ِ‬ ‫همگان‌با‌آن‌‌آشناییم‌دوباره‌سرباالیی‌شروع‌شد‌و‌بعد‌از‌دو‌سه‌‌سال،‌آرام‌آرام‌‌باز‌همه‌ذهن‌ها‌درازمدت‌نگر‌شد.‌این‌اولین‌تجربه‌نسلِ‌ما‌در‌مواجهه‌‌با‌‬ ‫ٔ‬ ‫ٔ‬ ‫یک‌‌سرباالیی‌‌بود‌و‌دوّمین‌تجربه‌نسلِ‌بزرگ‌ترهای‌ما.‬ ‫ٔ‬ ‫اما‌نسلِ‌جوانِ‌کنونی،‌نسلِ‌بعد‌از‌دومِ‌خرداد‌که‌‌عموماً‌در‌سالِ‌57‌ـ‌67‌به‌‌بعد‌واردِ‌فعالیت‌های‌‌فرهنگی‌‌و‌سیاسی‌شدند،‌در‌ابتدا‌با‌چند‌انتخابات‌‬ ‫ِ‬ ‫پیاپی‌با‌پیروزی‌‌مواجه‌شدند‌و‌شتاب‌‌و‌سرعت‌‌گرفتند‌و‌نگاه‌ها‌همه‌نزدیک‌بین‌و‌سرعتی‌شد.‌اما‌از‌سالِ‌97‌با‌بستنِ‌مطبوعات‌و‌برخورد‌با‌ملی‌‌ـ‌مذهبی‌ها،‌‬ ‫‪Print‬‬ ‫‪search‬‬ ‫‪Prev‬‬ ‫7‬ ‫‪Next‬‬ ‫‪Home‬‬ ‫‪Full‬‬ ‫‪Exit‬‬
  • 8. ‫آیت‌الله‌منتظری‌،‌نهضت‌آزادی‌،‌جنبش‌دانشجویی‌و...‌تا‌وبالگ‌نویس‌ها،‌این‌نسل‌نیز‌یک‌‌سرباالیی‌‌را‌دارد‌تجربه‌می‌کند.‬ ‫ِ‬ ‫یکی‌از‌لوازمِ‌این‌سرپایینی‌و‌سرباالیی‌ها،‌تبدیل‌نگاهِ‌نزدیک‌بین‌به‌نگاهِ‌دوربین‌و‌درازمدت‌نگر‌است‌.‌این‌نگاهِ‌تاریخی‌‌ـ‌استراتژیک،‌خود‌جزئی‌‌کوچک‌‌‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫از‌بخش‌اندیشگی‌است‌که‌به‌گمانِ‌من‌جنبش‌دانشجویی‌اینک‌بدان‌نیاز‌دارد.‌تحلیلِ‌تاریخی‌این‌فراز‌و‌فرودها‌و‌عوارض‌و‌پیامدهایی‌که‌به‌لحاظ‌‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫تحلیلی‌و‌به‌‌لحاظ‌ذهنی‌‌،‌روحی‌و‌روانی‌برای‌ما‌به‌‌ارمغان‌‌می‌آورد،‌بسیار‌ضروری‌است‌.‬ ‫یک‌‌بار‌ما‌در‌ماشین‌نشسته‌ایم‌و‌می‌خواهیم‌به‌کرج‌یا‌قزوین‌برویم‌.‌در‌این‌حالت‌ما‌خودمان‌‌را‌برای‌‌یک‌‌سفرِ‌نیم‌ساعته‌یا‌حداکثر‌یکی‌دو‌ساعته‌‬ ‫آماده‌کرده‌ایم‌.‌اما‌یک‌‌بار‌هم‌‌ممکن‌‌است‌ما‌با‌دید‌و‌انتظارِ‌ماشینِ‌تهران‌‌ـ‌قزوین‌،‌ولی‌در‌ماشینِ‌تهران‌‌ـ‌مشهد‌نشسته‌باشیم‌.‌در‌این‌صورت‌تحملِ‌‬ ‫سفر‌برایمان‌خیلی‌سخت‌خواهد‌بود‌و‌مرتب‌‌این‌سؤال‌برای‌مان‌پیش‌می‌آید‌که‌‌پس‌‌چرا‌نرسیدیم‌؟!‌ولی‌اگر‌از‌اول‌ذهن‌مان‌را‌با‌زمانِ‌سفر‌هماهنگ‌‌‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫کرده‌‌باشیم،‌خودمان‌را‌به‌‌لحاظ‌روانی‌برای‌یک‌حرکت‌درازمدت‌آماده‌کرده‌ایم‌.‌ویژگی‌نگاهِ‌درازمدت،‌صبوری‌و‌مداومت‌‌است.‬ ‫یکی‌از‌لوازمِ‌اندیشگی‌که‌تأثیرات‌انگیزگی‌هم‌در‌سیاست‌ورز ِ‌جامعه‌کنونی‌ما‌دارد،‌تبدیل‌نگاهِ‌کوتاه‌مدت‌به‌نگاهِ‌درازمدت‌است‌.‌روندِ‌دموکراتیزاسیون‌‌‬ ‫ِ‬ ‫ی ٔ ِ‬ ‫ِ‬ ‫در‌ایران‌یک‌ماراتن‌است‌نه‌یک‌دوی‌صد‌متر.‌کسی‌که‌با‌نگاهِ‌کوتاه‌مدت‌در‌یک‌‌امرِ‌درازمدت‌مشارکت‌کند،‌دوام‌‌نمی‌آورد‌و‌خسته‌‌خواهد‌شد.‌اما‌‬ ‫پیگیر ِ‌روندِ‌دموکراتیزاسیون‌‌در‌ایران،‌نیازمندِ‌انسان‌هایی‌‌است‌که‌دیدِ‌درازمدت‌و‌صبور ِ‌خاص‌آن‌را‌داشته‌باشند.‬ ‫ی‬ ‫ی‬ ‫ْ‬ ‫حال‌اگر‌ما‌چراغ‌‌خاموش‌کردن‌را‌توهین‌به‌خودمان‌بدانیم‌،‌در‌واقع‌‌یک‌‌عنصرِ‌جدی‌در‌معنابخشی‌‌به‌‌زندگی‌مان‌را‌در‌سیاست‌ورزی‌‌(به‌‌معنای‌عام‌)‌‬ ‫ٔ‬ ‫ٔ‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫و‌از‌جمله‌‌در‌این‌نوعِ‌حرکت‌درازمدت‌خواهیم‌دید.‌در‌حرکت‌مشارکت‌جویانه‌در‌عرصه‌سیاست‌،‌در‌حوزهٔ‌جامعه‌مدنی‌،‌و‌در‌عرصه‌عمومی‌و...،‌مشارکت‌‌‬ ‫ِ‬ ‫برای‌‌تعیینِ‌تصمیم‌های‌جمعی‌که‌ما‌به‌‌شدت‌تحت‌تأثیرِ‌آن‌‌تصمیم‌ها‌هستیم‌و‌خواهیم‌‌بود،‌در‌این‌نوع‌نگاه‌،‌این‌نوع‌حرکت‌و‌این‌نوع‌سیاست‌ورزی‌‬ ‫ِ‬ ‫به‌زندگی‌معنا‌خواهد‌داد‌و‌ما‌نحوهٔ‌دیگری‌از‌زیست‌‌و‌زندگی‌را‌خارج‌‌از‌آن‌‌برای‌‌خود‌متصور‌نیستیم‌.‌در‌ذهن‌و‌وجود‌و‌شخصیت‌ما‌اساساً‌پذیرفتنی‌‌‬ ‫نیست‌‌کسی‌سرِ‌خود‌چراغِ‌اتاق‌‌را‌خاموش‌کند‌و‌ما‌هم‌‌تسلیم‌این‌وضعیت‌بشویم‌‌و‌بر‌اساس‌تحلیلِ‌فشردهٔ‌تاریخی‌‌که‌‌مطرح‌‌شد‌ما‌اینک‌‌بایستی‌‌این‌نوع‌‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫‪Print‬‬ ‫‪search‬‬ ‫‪Prev‬‬ ‫8‬ ‫‪Next‬‬ ‫‪Home‬‬ ‫‪Full‬‬ ‫‪Exit‬‬
  • 9. ‫سیاست‌ورزی‌،‌این‌نوع‌زیستنِ‌انسانی‌و‌این‌نوع‌معنادهی‌به‌زندگی‌مان‌را‌در‌یک‌‌نگاهِ‌درازمدت‌بجوییم‌و‌پیگیری‌کنیم‌که‌این‌خود‌نیازمندِ‌انسان‌هایی‌‌‬ ‫است‌که‌با‌یکی‌دو‌بار‌زمین‌‌خوردن‌و‌برخاستن،‌خسته‌و‌فرسوده‌‌و‌ناامید‌نشوند.‬ ‫اما‌وجهِ‌دیگری‌از‌نیازهای‌اندیشگی‌‌ـ‌انگیزگی‌که‌گویا‌دیگر‌در‌این‌فرصت‌کوتاه‌مجالِ‌شرح‌و‌تفصیل‌اش‌‌نیست‌،‌نیاز‌به‌امید‌است‌.‌شاید‌اینک‌‌صحنه‌‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫سیاست‌در‌ایران‌،‌برای‌‌کسانی‌که‌این‌نوع‌تغییرات‌را‌پیگیری‌می‌کنند‌مقداری‌‌ناامید‌کننده‌باشد.‬ ‫ِ‬ ‫گفتیم‌ما‌اساساً‌با‌امید‌زنده‌ایم‌‌و‌االن‌‌برخالف‌آن‌چه‌که‌در‌ظاهر،‌در‌پهنه‌سیاست،‌بادهای‌ناامیدکننده‌ای‌برای‌تحول‌طلبی‌می‌وزد،‌اما‌به‌‌نظر‌می‌رسد‌‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫فوارهٔ‌جریانِ‌راست‌که‌از‌سالِ‌97‌حرکت‌صعودی‌اش‌‌را‌آغاز‌کرد،‌اینک‌‌حرکت‌نزولی‌اش‌‌آغاز‌شده‌است‌.‌تغییرِ‌توازنِ‌قوا‌در‌ایران‌در‌حوزهٔ‌سیاست‌اتفاق‌‬ ‫افتاده‌است‌و‌نه‌‌در‌حوزهٔ‌اجتماعی‌.‌درک‌و‌دقت‌بر‌این‌مسئله‌بسیار‌مهم‌است‌.‌ما‌اینک‌‌شاهد‌تغییرِ‌توازنِ‌سیاسی‌در‌حوزهٔ‌قدرت‌ایم‌،‌و‌نه‌‌تغییرِ‌توازنِ‌‬ ‫ِ‬ ‫نیروهای‌اجتماعی‌.‌ما‌اگر‌سیرِ‌تاریخ‌ایران‌را‌از‌مشروطیت‌،‌نهضت‌‌ملی‌شدنِ‌نفت‌تاکنون‌دنبال‌کنیم‌،‌طالیه‌های‌امیدوارکنندهٔ‌زیادی‌را‌مشاهده‌‌خواهیم‌‌‬ ‫ِ‬ ‫کرد.‌مثالً‌در‌مقطع‌انقالب‌‌55‌درصدِ‌جامعه‌ایران‌غیرِ‌شهرنشین‌بودند.‌در‌آن‌‌مقطع،‌‌ما‌011‌ـ‌021‌هزار‌نفر‌دانشجو‌داشتیم‌.‌رسانه‌های‌ارتباطی‌در‌آن‌‌‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫زمان‌‌حداکثر‌تلویزیونی‌با‌دو‌کانال‌بود‌و...‌اما‌االن‌‌بیش‌از‌56‌درصدِ‌جمعیت‌مان‌شهرنشین‌است‌.‌رسانه‌های‌ارتباطی‌بسیار‌گسترده‌ای‌داریم‌،‌تحرک‌‌و‌‬ ‫ِ‬ ‫حضورِ‌اجتماعی‌زنان‌در‌جامعه‌بسیار‌وسیع‌‌شده‌است‌.‌بیش‌از‌06‌درصدِ‌دانشجویان‌‌ما‌زنان‌‌هستند،‌تعدادِ‌دانشجویانِ‌ما‌نسبت‌‌به‌‌مقطع‌انقالب‌‌حدوداً‌‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫بیست‌‌برابر‌شده‌است‌،‌درحالی‌‌که‌‌جمعیت‌ما‌تقریباً‌دو‌برابر‌شده‌است‌و...‌من‌‌این‌بررسی‌را‌در‌کتابی‌به‌نام‌"انقال ِ‌نامرئی‌‌در‌ایران‌"‌آورده‌ام‌‌که‌‌تاکنون‌‌‬ ‫ب‬ ‫مجوزی‌برای‌چاپ‌نگرفته‌است‌‬ ‫یک‌‌انقال ِ‌نامرئی‌‌در‌ساخت‌های‌‌بنیاد ِ‌جامعه‌ایران‌اتفاق‌افتاده‌و‌ما‌آثارِ‌زلزله‌آن‌را‌در‌امواج‌باالیی‌اقیانوس‌سیاست‌در‌ایران‌می‌بینیم‌و‌آن‌‌زلزله‌‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫ٔ‬ ‫ی ٔ‬ ‫ب‬ ‫هم‌چنان‌درحالِ‌آتشفشان‌است.‌و‌بیان‌گر‌این‌معناست‌که‌روندِ‌دموکراتیزاسیون،‌علی‌رغم‌همه‌فراز‌و‌فرودهایش‌‌در‌ایران،‌برگشت‌ناپذیر‌است‌و‌چه‌‌‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫جریانِ‌دومِ‌خرداد‌که‌‌درک‌درستی‌از‌این‌آتشفشان‌نداشت‌و‌چه‌‌جریانِ‌راست‌،‌اگر‌دچار‌توهم‌‌بشود‌که‌‌دیگر‌جامعه‌ایران‌را‌در‌دست‌دارد،‌به‌‌نظرِ‌من‌‌‬ ‫ٔ‬ ‫‪Print‬‬ ‫‪search‬‬ ‫‪Prev‬‬ ‫9‬ ‫‪Next‬‬ ‫‪Home‬‬ ‫‪Full‬‬ ‫‪Exit‬‬
  • 10. ‫آن‌‌آتشفشان‌پاسخی‌جدی‌به‌این‌توهم‌ها‌خواهد‌داد.‬ ‫ْ‬ ‫ِ‬ ‫چه‌‌قبل‌از‌انتخابات‌اخیر‌و‌چه‌‌بعد‌از‌آن‌‌تصور‌نمی‌کنم‌کسی‌که‌در‌ایران‌زندگی‌می‌کند‌به‌‌نظرش‌‌بیاید‌به‌جز‌برخی‌‌تغییرِ‌نظرهای‌‌انتخاباتی‌،‌مردم‌‌و‌‬ ‫جامعه‌ایرانی‌‌تغییرِ‌محسوسی‌‌در‌نحوهٔ‌تفکر‌و‌زندگی‌شان‌کرده‌باشند‌و‌مثالً‌از‌وضعیتی‌‌غیرِ‌سنتی‌یا‌منتقد‌به‌‌سنت‌،‌تواب‌گونه‌‌به‌‌وضعیتی‌‌سنتی‌‌برگشته‌‌‬ ‫ٔ‬ ‫باشند!‌(‌راجع‌‌به‌‌آرای‌‌انتخاباتی‌باید‌به‌‌طورِ‌مستقل‌بحث‌کرد‌)‌.‬ ‫در‌این‌راستا‌ما‌شاهدِ‌تغییرِ‌توازنِ‌قوا‌در‌حوزهٔ‌سیاست‌و‌قدرت‌‌هستیم‌،‌نه‌‌تغییرِ‌توازنِ‌قوای‌اجتماعی‌.‌این‌را‌هم‌‌روشنفکرانِ‌نسبتاً‌ناامیدشدهٔ‌ما‌و‌‬ ‫هم‌‌جریانِ‌راست‌،‌اگر‌متوهم‌شده‌باشند،‌باید‌خوب‌بفهمند.‌این‌نکته‌جدی‌از‌مطالبی‌‌است‌که‌فهم‌ژرفای‌آن‌امیدهای‌بزرگی‌را‌به‌‌دلِ‌ما‌خواهد‌آورد.‌‬ ‫ِ‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫مجالی‌نیست‌که‌این‌مسئله‌با‌آمار‌و‌ارقامِ‌بیشتری‌باز‌شود‌و‌یا‌پیامدها‌و‌چشم‌اندازهای‌‌درازمدت‌آن‌بحث‌شود.‬ ‫به‌‌هرحال‌امیدواریم‌61‌آذر‌و‌یادِ‌آن‌سه‌‌آذرِ‌اهورایی‌بتواند‌جرقه‌هایی‌هم‌در‌اندیشه‌‌و‌هم‌‌در‌درون‌‌و‌کلیت‌وجودِ‌ما‌بزند،‌و‌به‌‌ما‌انگیزه‌‌بدهد‌تا‌بتوانیم‌‬ ‫ِ‬ ‫آن‌راه‌را‌با‌اندیشه‌،‌امید‌،‌پیگیری‌و‌مداومت‌‌دنبال‌کنیم‌.‌آن‌‌راه‌،‌راهِ‌دفاع‌از‌آزادی‌و‌استقالل‌در‌برابرِ‌راست‌داخلی‌و‌راست‌جهانی‌بود‌و‌هست‌.‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫‪Print‬‬ ‫‪search‬‬ ‫‪Prev‬‬ ‫01‬ ‫‪Next‬‬ ‫‪Home‬‬ ‫‪Full‬‬ ‫‪Exit‬‬