SlideShare a Scribd company logo
1 of 67
Download to read offline
‫سازماندهي‬

‫‪ORGANIZING‬‬
‫تهيه كنندگان:‬
‫مرتضي نوشاد‬
‫محمدمهدي كاظمي‬
‫سازمان يک نهاد اجتماعی است که دارای هدف جمعی بوده و به محیط خارجی مرتبط است.‬
‫اين کلمه از کلمه يونانی ارغنون مشتق شده است.‬
‫ارگان به معنی يک محفظه (محیط بسته) برای يک کار خاص است.‬
‫سازماندهي در معناي ساختاري:‬
‫بازآرايی المانها بر طبق يک يا چند قاعده به نحوی‬
‫که هر چیزی دارای چینش و جانمايی صحیح باشد‬
‫و بتوان در کمترين زمان ممكن به آن دسترسی‬
‫پیدا کرد.‬
‫سازماندهي در مديريت به معنای تقسیم‬
‫کار میان افراد و گروههای کاری و ايجاد هماهنگی‬
‫میان آنها، برای کسب هدف می باشد.‬

‫طراحي سازمان فرايند راهنما و رسمی برای‬
‫يكپارچه سازی (هماهنگی و ترکیب) انسان،‬
‫فناوری و اطالعات در سازمان است به نحوی که‬
‫باعث هم افزايی و افزايش کارايی منابع شود.‬

‫ساختار سازماني نتیجه فرايند سازماندهی و طراحی سازمان می باشد.‬
‫طراحي و تعريف كارها و فعاليتهاي ضروري‬
‫دسته بندي فعاليتها بر حسب مشاغل‬
‫و منصبهاي سازماني تعريف شده‬

‫برقراري رابطه ميان مشاغل و منصبهاي‬
‫سازماني براي كسب اهداف مشترك‬
‫ساخت سازماني‬
‫ساختار فيزيكي و ارتباطات رسمي و غير رسمي‬
‫مراحل رشد سازمان از منظر گرينر‬
‫رسميت‬
‫آقای گرينر برای رشد سازمانها پنج مرحله متصور است.‬
‫سازمانها برای رهايی از بحران کنترل در مرحله چهارم از ابزار هماهنگی استفاده می کنند.‬
‫بدين طريق که از طريق وضع خط مشی و ابالغ دستورالعمل و بخشنامه ها سعی در ايجاد‬
‫هماهنگی می نمايند.‬
‫سپس بحران تشريفات زائد اداری پیش می آيد که برای خالصی از آن به همكاری متوسل‬
‫می شوند.‬
‫در اين مرحله از طريق تشكيل تيم ها و تأکید ماهرانه بر وجوه اشتراك افراد متفاوت سعی‬
‫در ايجاد همكاری بین کارکنان می شود.‬
‫زيرا قوانین خشک و دست و پاگیر در مراحل قبل توان ايجاد اين همكاری را نداشته است.‬
‫به اين ترتیب فراگرد كنترل اجتماعي و خود كنترلي جای کنترل رسمی را می گیرد.‬
‫به اين ترتیب مشاهده می شود که رسمیت در مرحله چهارم چرخه حیات سازمانها، از طريق‬
‫هماهنگی صورت می گیرد‬
‫و سپس در مرحله پنجم چرخه حیات سازمانها، سازمان غیر رسمی شكل می گیرد.‬
‫البته اين واقعیت هم مشهود است که در مراحل 1 و 2 و 3 چرخه حیات سازمانها به نوعی‬
‫سازمان غیر رسمی وجود دارد.‬
‫رسمي شدن مشاغل‬
‫درجه ای که مشاغل در سازمان استاندارد می شوند‬
‫– رسمیت باال‬
‫• حداقل اعمال نظر شاغالن در چگونگی انجام شغل‬
‫• وجود قوانین و رويه های فراوان‬

‫– رسمیت پايین‬
‫• رفتارهای شغلی از پیش برنامه ريزی نشده است‬
‫• کارکنان در چگونگی انجام شغل می توانند اعمال نظر کنند‬
‫عواملي كه در نحوه شكل گيري ساختار تأثير دارند‬
‫1. استراتژي‬

‫– استراتژي نوآوري‬
‫• استراتژی که بر معرفی محصوالت و خدمات جديد بزرگ تكیه می کند‬
‫• بهترين ساختار ارگانیكی‬
‫– استراتژي كاهش هزينه‬
‫• يک استراتژی است که بر کنترل محكم هزينه، اجتناب از نوآوری های غیر‬
‫ضروری و يا هزينه های بازاريابی تأکید دارد.‬
‫• بهترين مدل مكانیكی‬
‫– استراتژي تقليد‬
‫• يک استراتژی است که به دنبال حرکت به محصوالت جديد و يا بازارهای‬
‫جديد است تنها پس از اينكه مزيت آنها توسط ساير شرکتها به اثبات برسد‬
‫• مخلوطی از دو ساختار ارگانیكی و مكانیكی‬
‫عواملي كه در نحوه شكل گيري ساختار تأثير دارند‬
‫2. اندازه سازمان‬

‫– همانطور كه سازمان رشد مي كنند، مكانيكي تر، تخصصي تر با‬
‫قوانين و مقررات بيشتر خواهد بود.‬

‫3. تكنولوژي‬

‫– چگونه يك سازمان، دروندادها را به برون دادها تبديل مي كند؟‬
‫• فعالیتهای روتین تر منتج به ساختار مكانیكی تر و با رسمیت بیشتر می شود‬
‫• فعالیتهای غیر روتین نیاز به ساختار ارگانیک دارند‬

‫4. محيط‬

‫– نهادها و يا نيروهاي خارج از سازمان كه به طور بالقوه بر عملكرد‬
‫سازمان تاثير مي گذارد‬
‫– سه بعد كليدي: ظرفيت، بي ثباتي، پيچيدگي‬

‫5. نحوه توزيع قدرت كنترل در سازمان‬
‫سازماندهي و ضرورت تغيير‬
‫مديران‬
‫سازمانهای‬
‫کوچک با‬
‫مسائلی در‬
‫مورد تقسیم‬
‫کار، تعیین‬
‫مسئولیت ها و‬
‫حیطه نظارت‬
‫سر و کار دارند‬

‫1‬
‫7‬
‫8‬

‫‪Supervisor‬‬
‫‪Personnel‬‬
‫‪Total‬‬
‫سازماندهي و ضرورت تغيير‬

‫‪Secretary‬‬

‫‪Manager‬‬

‫‪Finance‬‬

‫‪QC‬‬

‫مديران‬
‫سازمانهای‬
‫متوسط بیشتر با‬
‫مشكل ايجاد‬
‫ساختار وظیفه ای‬
‫تأمین نیروی‬
‫انسانی متخصص‬
‫و ايجاد‬
‫هماهنگی بین‬
‫آنها سروکار دارند‬
‫1‬
‫2‬
‫81‬
‫12‬

‫‪Manager‬‬
‫‪Supervisor‬‬
‫‪Personnel‬‬
‫‪Total‬‬
‫سازماندهي و ضرورت تغيير‬
‫سرپرست‬
‫کارگر‬
‫جمع‬

‫1‬
‫7‬
‫8‬

‫مدير‬
‫سرپرست‬
‫کارگر‬
‫جمع‬

‫1‬
‫7‬
‫94‬
‫75‬

‫+‬
‫++‬

‫مدير ارشد‬
‫مدير میانی‬
‫سرپرست‬
‫کارگر‬
‫جمع‬

‫1‬
‫7‬
‫94‬
‫343‬
‫004‬

‫+‬

‫حسابدار‬
‫مسئول امور اداری‬
‫مسئول انبار‬
‫جمع‬

‫1‬
‫1‬
‫1‬
‫3‬

‫مديريت منابع انسانی‬
‫مديريت حسابداری و مالی‬
‫مديريت بازرگانی‬
‫مديريت حقوقی‬
‫مسئول کاريابی‬
‫مسئول طرح و توسعه‬
‫جمع‬

‫4‬
‫4‬
‫2‬
‫2‬
‫1‬
‫1‬
‫41‬
International corporations

++
International corporations

++
‫ابزارهاي رسمي كردن سازمان‬
‫نمودار سازماني عمودي‬
‫نمودار سازماني افقي‬
‫نمودار سازماني دايره اي‬
‫نمودار سازماني چه چيزهايي را نشان داده و چه چيزهايي را نشان نمي دهد؟‬
‫راهنماي سازمان‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬

‫به روز نگه داشتن اطالعات آن پر هزينه است و به ندرت به کار گرفته می شود.‬
‫برخی مديران ترجیح می دهند از ارتباطات شفاهی استفاده کنند و معتقدند که‬
‫راهنمای سازمان آزادی ايشان را محدود می کند.‬
‫معرف وضعیت رسمی سازمان است در حالیكه سازمانها معموالً بر اساس روابط‬
‫غیر رسمی اداره می شوند.‬
‫گاهی روابط غیر رسمی از روابط رسمی مهمتر می شوند.‬
‫با اين وجود راهنمای سازمان برای آموزش و آشنايی کارکنان جديد با نحوه‬
‫سازماندهی، ابزار مطلوبی است.‬
‫صف و ستاد‬

‫واحدهاي ستادي به دو دليل مورد توجه قرار مي گيرند:‬
‫1- توسعه يافتن سازمان و نیاز به بخش های پشتیبانی برای حمايت از بخش های عملیاتی‬
‫2- افزايش پیچیدگی در فراگردها، جريان کارها، روشها و عناصر سازمانی به ويژه افزايش‬
‫پیچیدگی فنی و فناوری.‬
‫مزايا و معايب استفاده از واحدهاي تخصصي به صورت ستادي‬

‫مزايا:‬
‫1- صرفه جويی ناشی از تمرکز فعالیتهای خدماتی در واحدهای تخصصی ويژه‬
‫2- ارتقای سطح مهارت کارکنان متخصص برای ارائه خدمات تخصصی مورد نظر‬

‫معايب:‬
‫1- دست يافتن به کارايی به قیمت از دست دادن اقتدار منطقی واحدهای صفی‬
‫2- ايجاد امكان سوء استفاده در قدرت در واحدهای ستادی به منظور کنترل غیر‬
‫ضروری واحدهای صفی‬
‫3- افزايش احتمال بروز اختالل در روند ارائه خدمات واحدهای ستادی به صفی‬
‫جايگاه واحدهاي ستادي در نمودار عمودي‬
‫ارتباط نظارتي و فني اداره امور كاركنان در ستاد مركزي با واحد كارگزيني كارخانه‬
‫واحد يا شخصی که به طور اختصاصی در خدمت يک مدير اجرايی قرار می گیرد‬

‫ستاد شخصي‬

‫مديران اجرايی پر مشغله کلیه کارهای خود را به کمک نیروهای ستادی انجام می دهند‬

‫·‬
‫·‬
‫·‬
‫·‬
‫·‬
‫·‬

‫انوا وا دهاي‬
‫ستادي‬

‫جمع آوری و تحلیل اطالعات‬
‫رفع فوری مشكالت اضطراری‬
‫ارائه راه حل های گوناگون برای حل مسائل‬
‫تهیه پیش نويس نامه های اداری‬
‫بررسی گزارشها‬
‫نظارت از طرف مدير اجرايی بر واحدهای مادون‬

‫ستاد تخصصي‬

‫ستاد عمومي‬
‫)کمک های گسترده به مديريت عالی‬
‫سازمان می کند و فعالیتهای آن محدود‬
‫به يک نو وظاي خاص نیست(‬

‫واحدهای تخصصی برای پشتیبانی فعالیتهای‬
‫صفی، مانند: حسابداری، امور اداری، خريد و‬
‫خدمات ماشینی‬

‫ستاد عمومی‬
‫شخصی‬

‫فرد يا واحدی که به رئیس سازمان کمک می کند و‬
‫همانند چشم و گوش در خدمت اوست‬

‫ستاد عمومی‬
‫تخصصی‬

‫واحدی که برای انجام اموری نظیر بازاريابی، روابط‬
‫کار، طراحی سیستم ها و روشها ايجاد شده و با توجه‬
‫به اهداف و منابع کالن سازمان به انجام وظیفه می‬
‫پردازد.‬
‫ستاد عمومي شخصي و ستاد عمومي تخصصي‬
‫مدير اجرايي‬

‫رئیس دفتر‬

‫بازاريابی‬

‫سرپرست واحد ال‬

‫کنترل کیفیت‬

‫سرپرست واحد ب‬

‫سرپرست واحد‬
‫انواع سازماندهي‬

‫سازماندهي بر مبناي هدف‬
‫ داراي مزيت آشكار بر روش ديگر است‬‫ اگر هماهنگ ساختن امور و استفاده بهتر از زمان محدود اهميت‬‫داشته باشد اين نو سازماندهي مناسب تر است. (پروژه)‬

‫سازماندهي بر مبناي فراگرد‬
‫ در مواردي كه افزايش كارايي و كاهش هزينه اهميت داشته‬‫باشد مناسب تر است.‬

‫سازماندهي خزانه اي (ماتريسي):‬
‫ در مواردي كه هر دو مورد باال مد نظر باشد از اين نو‬‫سازماندهي استفاده مي شود.‬
‫سازماندهي ماتريسي‬
‫طراحي و تعريف كارها و فعاليتهاي ضروري‬
‫دسته بندي فعاليتها بر حسب مشاغل‬
‫و منصبهاي سازماني تعريف شده‬

‫برقراري رابطه ميان مشاغل و منصبهاي‬
‫سازماني براي كسب اهداف مشترك‬
Work Specialization
• The degree to which tasks in the organization are
subdivided into separate jobs
• Division of Labor
–
–
–
–
–

Makes efficient use of employee skills
Increases employee skills through repetition
Less between-job downtime increases productivity
Specialized training is more efficient
Allows use of specialized equipment

• Can create greater economies and efficiencies – but
not always…
Merits of Division of Labor

•
•
•
•
•
•

Higher Productivity
Lower Costs
Simplified Training
Inventions
Greater cooperation
Better goodwill
Contd.

• Practice makes perfect
• choosing the best person to do a job
• Economy of time
• Economy of capital goods
• Possibility of mechanization
Higher Productivity
• Practice makes a man perfect.
• By concentrating on the repeating the same task
again and again, a worker acquires dexterity, skill
and speed, and moreover, division of labor avoids
waste of time and effort caused by changes from
one task to another.
• Specialization requires simplification of tasks and
facilitates use of labor saving devices. Due to all
these the quantity and quality of work increase
tremendously.
Lower costs

• Division of labor increases the efficiency of
workers. Wasteful duplication of process and
tools is avoided. Large scale production offers
several economies in the use of materials,
machinery and skills. Therefore, costs of
operations are reduced.
Simplified training

• Specialization implies that the worker need
not learn the entire job. He needs to learn
only a part of the whole task. Much time and
effort is saved in the training of workers.
Physical toil is also reduced.
Inventions

• When a worker performs the same job again
and again he tries to discover new and better
methods of doing the work.
• This increases the possibilities of inventions
and innovations. Division of labor thereby
facilitates mechanization and automation of
jobs. Use of machinery reduces stress and
strain on workers.
Greater cooperation

• Under division of labor the whole job cannot
be completed unless workers performing
different parts of the job cooperate with each
other therefore, division of work results in
greater cooperation and discipline amongst
workers. Besides, each worker is assigned the
task best suited to him.
Better goodwill

• Higher efficiency and better quality of work
help to satisfy customers and to earn higher
profits. Simplification, standardization and
automation of work also add to the firm's
goodwill. As the supply of a variety of goods in
the society increases, people can enjoy a
higher standard of living than before.
Economy of Time

•
•
•
•

Save time in training of workers
Increase duplication of tool and equipment
Increase capital goods needed
Decrease average cost of production
Possibility of Mechanization

• Mass production means possible to employ
machines to replace the workers
• increase labor productivity
• increase total output
Demerits

•Monotony
•Lack of responsibility
•Loss of joy/personality associated with the
production of a whole product
•Unemployment on account of large scale
production
•Dependence
•Class conflict between employers and
employees
•Greater risk of unemployment
Monotony

• As a worker has to do the same work
again and again he starts losing interest
and pleasure in the work. The work
becomes monotonous in nature and boredom arises.
Lack of responsibility

• Under division of labor, the final product is not
the output of a single person but the creation
of several workers. Therefore, no individual
can be held responsible if anything goes
wrong. Involvement of workers in their work is
reduced.
Lack of job pride

• As a worker performs only a part of the
job, he cannot take pride in the final
output. There is little pleasure of creating
something. Specialized workers may lose
jobs due to changes in the process of
work.
Interdependence
• Division of labor leads to interdependence between
individuals, firms, industries and countries. Failure of
any one link due to strike, war, breakdown in
transport and communication, depression, etc. may
cause great harm.
• Inferior output by one worker may spoil the quality
of the entire product. Specialists know only a single
process of production. In case of unemployment,
they find is difficult to get jobs.
Limited market
• The extent of division of labor is limited by size of
the market demand. Division of labor is possible
only when the scale of production is large. Large
scale production is not always possible and it
suffers from the evils of factory system.
• Greater risk of unemployment
• It is often difficult for a worker trained for a
particular task or profession to change over to
another job
Work Specialization Economies and Diseconomies

• Specialization can reach a point of diminishing
returns
• Then job enlargement gives greater efficiencies
than does specialization
Departmentalization
• The basis by which jobs are grouped together
• Grouping Activities by:
– Function
– Product
– Geography
– Process
– Customer
‫تقسيم كار عمودي‬

‫مديران ارشد‬

‫مديران مياني‬

‫مديران عملياتي‬

‫ميزان قدرت‬
‫و اختيار‬
Chain of Command
• Authority
– The rights inherent in a managerial position to give orders
and to expect the orders to be obeyed

• Chain of Command
– The unbroken line of authority that extends from the top
of the organization to the lowest echelon and clarifies
who reports to whom

• Unity of Command
– A subordinate should have only one superior to whom he
or she is directly responsible
Span of Control
The number of subordinates a manager can efficiently and
effectively direct
– Wider spans of management
increase organizational
efficiency
– Narrow span drawbacks:
• Expense of additional layers of
management
• Increased complexity of vertical
communication
• Encouragement of overly tight
supervision and
discouragement of employee
autonomy
Contrasting Spans of Control
Centralization and Decentralization
• Centralization
– The degree to which decision making is concentrated at a
single point in the organization.

• Decentralization
– The degree to which decision making is spread throughout
the organization.
‫رابطه ارتفاع ساخت سازماني با حيطه نظارت‬

‫ارتفاع ساختار سازماني‬

‫حيطه نظارت‬
‫رابطه ميزان تمركز با حيطه نظارت‬

‫حيطه نظارت‬

‫تمركز‬
‫رابطه سبك رهبري با حيطه نظارت و تمركز‬

‫• هر چه سبک رهبری مستبدانه تر و کنترل شديدتر باشد حیطه نظارت‬
‫محدودتر شده و میزان تمرکز افزايش می يابد.‬
‫درجه تمركز‬

‫ارتفا ساخت‬
‫سازماني‬

‫سبك رهبري‬

‫وسعت يطه‬
‫نظارت‬
‫ارتفاع ساخت سازماني‬
‫ساختار بلند‬

‫ساختار كوتاه (مسطح)‬

‫مرتفع → شكل هرم سازماني ← مسطح‬
‫کم → سرعت تصميم گيري ← زياد‬
‫زياد → تعداد سطوح تصميم گيري ← کم‬
‫زياد‬
‫وسعت حيطه نظارت ←‬
‫کم →‬
‫تعيين ارتفاع ساخت سازماني‬
‫مطالعات مبین اين مطلب است که هر چه اندازه سازمان بزرگتر می شود ارتفا ساخت آن نیز‬
‫افزايش می يابد ارتفا ساخت آن نیز افزايش می يابد در حالی که رضايت کارکنان از شغل و‬
‫دقت آنان در عملكرد شغلی کاهش می يابد. برخی صاحبنظران معتقدند که هیچ سازمانی به بیش‬
‫از هفت سطح احتیا ندارد. فرضهای ذيل در مورد ارتفا ساخت سازمانی مطرح شده است:‬

‫رضايت شغلی مديران عالی در ساختارهای بلند از رضايت شغلی سرپرستان در ساختارهای کوتاه‬
‫بیشتر است. شايد به اين دلیل که سرپرستان در ساختارهای کوتاه فرصت کمتری برای ارتقاء‬
‫خواهند داشت ولی کسانی که پس از طی يک سلسله مراتب طوالنی به سطح مديريت عالی‬
‫می رسند، در سیستم اداری ساخت بلند، فرصا بیشتری برای ارتقاء دارند و می توانند به مسائل‬
‫مفهومی و ادراکی بپردازند.‬
‫ميزان تمركز و عدم تمركز‬
‫در سیستم های غیر متمرکز کنترل مديريت عالی با استفاده از مجموعه متنوعی از ابزار نظارت و‬
‫بازرسی استمرار می يابد و به هیچ وجه مسئولیت مديريت عالی لوث نمی شود.‬
‫در شرايطی که سازمان از سیستم های غیر متمرکز استفاده می کند فرايند تصمیم گیری با‬
‫سرعت بیشتری طی می شود و مديران میانی در شرايط بهتری پرورش می يابند و نیاز مديران به‬
‫احترام و خودشكوفايی به نحو بهتری ارضا می شود‬
‫با اين حال برخی مديران محافظه کار که به استفاده از سیستم های متمرکزتر تمايل دارند بر‬
‫هزينه سنگین کنترل در سیستم های غیر متمرکز تأکید دارند.‬
‫روندهاي جديد سازماندهي‬

‫كوتاه ساختن خط فرمان:‬
‫به اين ترتیب مديران با حذف سطوح مديريتی غیرضروری در برابر تهديدات‬
‫محیطی مقاوم تر می شوند.‬

‫كاهش وحدت فرماندهي:‬
‫به اين ترتیب که با استفاده از تیم های ترکیبی و گروه های ضربت ساختارهای‬
‫افقی تر بكار گرفته می شوند و سازمانها با خواسته های مشتريان خود بیشتر آشنا‬
‫می شوند. در نتیجه اين تغییرات، کارکنان معموالً با بیش از يک مدير سر وکار دارند‬

‫گسترش حيطه كنترل و نظارت:‬
‫در نتیجه خط فرمان کوتاه تر می شود و اهتمام به توانمندسازی کارکنان اولويت‬
‫می يابد و هر مدير موظ می شود که نظارت به کار تعداد بیشتری از کارکنان را –‬
‫که به نظارت کمتری نیاز دارند- بر عهده بگیرد. (مهندسی مجدد مايكل همر)‬
‫روندهاي جديد سازماندهي‬

‫افزايش تفويض اختيار و توانمندسازي كاركنان:‬
‫مديران در سازمانهای پیشرو با تفويض اختیار بیشتر به کارکنان، زمینه افزايش‬
‫توانمندی آنان در اخذ تصمیم در مورد مسائل کاری خودشان را فراهم می آورند تا‬
‫بدين ترتیب راهكارها و طرق بیشتری در سطوح متعدد مديريت، مورد رسیدگی و‬
‫بررسی قرار گیرند و تصمیمات بهتری اتخاذ شود.‬

‫افزايش عدم تمركز همراه با كنترل متمركز:‬
‫در عین حال که توانمندسازی کارکنان به افزايش عدم تمرکز می انجامد، پیشرفت‬
‫در فناوری اطالعات و سیستم های مديريت امكان حفظ کنترل متمرکز را فراهم‬
‫می سازد.‬

‫كاهش بخش ها و واحدهاي ستادي:‬
‫به منظور افزايش کارايی عملیات از تعداد کارکنان ستادی کاسته می شود.‬
Organizing

More Related Content

What's hot

ORGANIZATIONAL DEVLOPMENT & ITS INTERVENTIONS
ORGANIZATIONAL DEVLOPMENT & ITS INTERVENTIONSORGANIZATIONAL DEVLOPMENT & ITS INTERVENTIONS
ORGANIZATIONAL DEVLOPMENT & ITS INTERVENTIONS
T HARI KUMAR
 
Chapter 1 od
Chapter 1 odChapter 1 od
Chapter 1 od
Rajni1111
 
Industrial relation theories
Industrial relation theoriesIndustrial relation theories
Industrial relation theories
Aniket Verma
 
Organizational Culture
Organizational CultureOrganizational Culture
Organizational Culture
Knight1040
 

What's hot (20)

Driving Change in the Public Sector
Driving Change in the Public SectorDriving Change in the Public Sector
Driving Change in the Public Sector
 
Organisational Development (OD) Models
Organisational Development (OD) ModelsOrganisational Development (OD) Models
Organisational Development (OD) Models
 
ORGANIZATIONAL DEVLOPMENT & ITS INTERVENTIONS
ORGANIZATIONAL DEVLOPMENT & ITS INTERVENTIONSORGANIZATIONAL DEVLOPMENT & ITS INTERVENTIONS
ORGANIZATIONAL DEVLOPMENT & ITS INTERVENTIONS
 
Chapter 1 od
Chapter 1 odChapter 1 od
Chapter 1 od
 
Management & Evolutions
Management & Evolutions Management & Evolutions
Management & Evolutions
 
Eng'g Management Chapter 1
Eng'g Management Chapter 1Eng'g Management Chapter 1
Eng'g Management Chapter 1
 
Managing in the Public Sector
Managing in the Public SectorManaging in the Public Sector
Managing in the Public Sector
 
FUNDAMENTALS OF OD
FUNDAMENTALS OF ODFUNDAMENTALS OF OD
FUNDAMENTALS OF OD
 
Organizational Dynamics
Organizational DynamicsOrganizational Dynamics
Organizational Dynamics
 
Phases of Organizational Development
Phases of Organizational DevelopmentPhases of Organizational Development
Phases of Organizational Development
 
Introduction to organisational development
Introduction to organisational development Introduction to organisational development
Introduction to organisational development
 
Organisational culture and change management
Organisational culture and change managementOrganisational culture and change management
Organisational culture and change management
 
Modern technology
Modern technologyModern technology
Modern technology
 
Industrial relation theories
Industrial relation theoriesIndustrial relation theories
Industrial relation theories
 
Organizational Culture
Organizational CultureOrganizational Culture
Organizational Culture
 
Public Services Innovation
Public Services InnovationPublic Services Innovation
Public Services Innovation
 
Od intervention ppt by vaishnavi khandelwal
Od intervention ppt by vaishnavi khandelwalOd intervention ppt by vaishnavi khandelwal
Od intervention ppt by vaishnavi khandelwal
 
Managing Change & Innovation 020914
Managing Change & Innovation 020914Managing Change & Innovation 020914
Managing Change & Innovation 020914
 
Public Sector Innovation Management
Public Sector Innovation ManagementPublic Sector Innovation Management
Public Sector Innovation Management
 
Od. chapter 1 (1)
Od. chapter 1 (1)Od. chapter 1 (1)
Od. chapter 1 (1)
 

Similar to Organizing

ارایه فصل دهم کتاب مدیریت در هزاره سوم
ارایه فصل دهم کتاب مدیریت در هزاره سومارایه فصل دهم کتاب مدیریت در هزاره سوم
ارایه فصل دهم کتاب مدیریت در هزاره سوم
Esmat Hajvahedi
 
برون سپاریPpt
برون سپاریPptبرون سپاریPpt
برون سپاریPpt
iran
 
Management functions
Management functionsManagement functions
Management functions
guest1478eec
 
Management functions
Management functionsManagement functions
Management functions
guest8692e2
 
Management functions33333
Management functions33333Management functions33333
Management functions33333
guest8692e2
 

Similar to Organizing (20)

ارایه فصل دهم کتاب مدیریت در هزاره سوم
ارایه فصل دهم کتاب مدیریت در هزاره سومارایه فصل دهم کتاب مدیریت در هزاره سوم
ارایه فصل دهم کتاب مدیریت در هزاره سوم
 
Engineering Management Progress
Engineering Management ProgressEngineering Management Progress
Engineering Management Progress
 
برون سپاریPpt
برون سپاریPptبرون سپاریPpt
برون سپاریPpt
 
Management functions
Management functionsManagement functions
Management functions
 
Management functions
Management functionsManagement functions
Management functions
 
Management functions33333
Management functions33333Management functions33333
Management functions33333
 
Biz dev presentation 4
Biz dev presentation 4Biz dev presentation 4
Biz dev presentation 4
 
5 S, A Basic Strategy for Organizational Improvement
5 S, A Basic Strategy for Organizational Improvement5 S, A Basic Strategy for Organizational Improvement
5 S, A Basic Strategy for Organizational Improvement
 
Theory pishrafteye modiriyate teylor(demo)(madsg.com)
Theory pishrafteye modiriyate teylor(demo)(madsg.com)Theory pishrafteye modiriyate teylor(demo)(madsg.com)
Theory pishrafteye modiriyate teylor(demo)(madsg.com)
 
Nursing management
Nursing managementNursing management
Nursing management
 
Answer the question of s s technologies inc. organizational design case study
Answer the question of s s technologies inc. organizational design case studyAnswer the question of s s technologies inc. organizational design case study
Answer the question of s s technologies inc. organizational design case study
 
توسعه سازمانی و گروه باوری در مدیریت موفق (قسمت دوم)
توسعه سازمانی و گروه باوری در مدیریت موفق (قسمت دوم)توسعه سازمانی و گروه باوری در مدیریت موفق (قسمت دوم)
توسعه سازمانی و گروه باوری در مدیریت موفق (قسمت دوم)
 
سیستمهای اطلاعات مدیریت، فصل سیزدهم: ایجاد سیستمهای اطلاعاتی
 سیستمهای اطلاعات مدیریت، فصل سیزدهم: ایجاد سیستمهای اطلاعاتی سیستمهای اطلاعات مدیریت، فصل سیزدهم: ایجاد سیستمهای اطلاعاتی
سیستمهای اطلاعات مدیریت، فصل سیزدهم: ایجاد سیستمهای اطلاعاتی
 
ارزیابی عملکرد کارکنان
ارزیابی عملکرد کارکنانارزیابی عملکرد کارکنان
ارزیابی عملکرد کارکنان
 
استفاده از توگف 9 و آرکیمیت 2 جهت مدلسازی یک کسب و کار ساده
استفاده از توگف 9 و آرکیمیت 2 جهت مدلسازی یک کسب و کار سادهاستفاده از توگف 9 و آرکیمیت 2 جهت مدلسازی یک کسب و کار ساده
استفاده از توگف 9 و آرکیمیت 2 جهت مدلسازی یک کسب و کار ساده
 
Bpm
BpmBpm
Bpm
 
Activity Management
Activity ManagementActivity Management
Activity Management
 
Modiriatamalkardchist
ModiriatamalkardchistModiriatamalkardchist
Modiriatamalkardchist
 
last cost eng.
last cost eng.last cost eng.
last cost eng.
 
مدیریت منابع انسانی و تکنولوژی
مدیریت منابع انسانی و تکنولوژیمدیریت منابع انسانی و تکنولوژی
مدیریت منابع انسانی و تکنولوژی
 

Organizing

  • 2. ‫سازمان يک نهاد اجتماعی است که دارای هدف جمعی بوده و به محیط خارجی مرتبط است.‬ ‫اين کلمه از کلمه يونانی ارغنون مشتق شده است.‬ ‫ارگان به معنی يک محفظه (محیط بسته) برای يک کار خاص است.‬ ‫سازماندهي در معناي ساختاري:‬ ‫بازآرايی المانها بر طبق يک يا چند قاعده به نحوی‬ ‫که هر چیزی دارای چینش و جانمايی صحیح باشد‬ ‫و بتوان در کمترين زمان ممكن به آن دسترسی‬ ‫پیدا کرد.‬ ‫سازماندهي در مديريت به معنای تقسیم‬ ‫کار میان افراد و گروههای کاری و ايجاد هماهنگی‬ ‫میان آنها، برای کسب هدف می باشد.‬ ‫طراحي سازمان فرايند راهنما و رسمی برای‬ ‫يكپارچه سازی (هماهنگی و ترکیب) انسان،‬ ‫فناوری و اطالعات در سازمان است به نحوی که‬ ‫باعث هم افزايی و افزايش کارايی منابع شود.‬ ‫ساختار سازماني نتیجه فرايند سازماندهی و طراحی سازمان می باشد.‬
  • 3.
  • 4. ‫طراحي و تعريف كارها و فعاليتهاي ضروري‬ ‫دسته بندي فعاليتها بر حسب مشاغل‬ ‫و منصبهاي سازماني تعريف شده‬ ‫برقراري رابطه ميان مشاغل و منصبهاي‬ ‫سازماني براي كسب اهداف مشترك‬
  • 6. ‫ساختار فيزيكي و ارتباطات رسمي و غير رسمي‬
  • 7. ‫مراحل رشد سازمان از منظر گرينر‬
  • 8. ‫رسميت‬ ‫آقای گرينر برای رشد سازمانها پنج مرحله متصور است.‬ ‫سازمانها برای رهايی از بحران کنترل در مرحله چهارم از ابزار هماهنگی استفاده می کنند.‬ ‫بدين طريق که از طريق وضع خط مشی و ابالغ دستورالعمل و بخشنامه ها سعی در ايجاد‬ ‫هماهنگی می نمايند.‬ ‫سپس بحران تشريفات زائد اداری پیش می آيد که برای خالصی از آن به همكاری متوسل‬ ‫می شوند.‬ ‫در اين مرحله از طريق تشكيل تيم ها و تأکید ماهرانه بر وجوه اشتراك افراد متفاوت سعی‬ ‫در ايجاد همكاری بین کارکنان می شود.‬ ‫زيرا قوانین خشک و دست و پاگیر در مراحل قبل توان ايجاد اين همكاری را نداشته است.‬ ‫به اين ترتیب فراگرد كنترل اجتماعي و خود كنترلي جای کنترل رسمی را می گیرد.‬ ‫به اين ترتیب مشاهده می شود که رسمیت در مرحله چهارم چرخه حیات سازمانها، از طريق‬ ‫هماهنگی صورت می گیرد‬ ‫و سپس در مرحله پنجم چرخه حیات سازمانها، سازمان غیر رسمی شكل می گیرد.‬ ‫البته اين واقعیت هم مشهود است که در مراحل 1 و 2 و 3 چرخه حیات سازمانها به نوعی‬ ‫سازمان غیر رسمی وجود دارد.‬
  • 9. ‫رسمي شدن مشاغل‬ ‫درجه ای که مشاغل در سازمان استاندارد می شوند‬ ‫– رسمیت باال‬ ‫• حداقل اعمال نظر شاغالن در چگونگی انجام شغل‬ ‫• وجود قوانین و رويه های فراوان‬ ‫– رسمیت پايین‬ ‫• رفتارهای شغلی از پیش برنامه ريزی نشده است‬ ‫• کارکنان در چگونگی انجام شغل می توانند اعمال نظر کنند‬
  • 10.
  • 11. ‫عواملي كه در نحوه شكل گيري ساختار تأثير دارند‬ ‫1. استراتژي‬ ‫– استراتژي نوآوري‬ ‫• استراتژی که بر معرفی محصوالت و خدمات جديد بزرگ تكیه می کند‬ ‫• بهترين ساختار ارگانیكی‬ ‫– استراتژي كاهش هزينه‬ ‫• يک استراتژی است که بر کنترل محكم هزينه، اجتناب از نوآوری های غیر‬ ‫ضروری و يا هزينه های بازاريابی تأکید دارد.‬ ‫• بهترين مدل مكانیكی‬ ‫– استراتژي تقليد‬ ‫• يک استراتژی است که به دنبال حرکت به محصوالت جديد و يا بازارهای‬ ‫جديد است تنها پس از اينكه مزيت آنها توسط ساير شرکتها به اثبات برسد‬ ‫• مخلوطی از دو ساختار ارگانیكی و مكانیكی‬
  • 12. ‫عواملي كه در نحوه شكل گيري ساختار تأثير دارند‬ ‫2. اندازه سازمان‬ ‫– همانطور كه سازمان رشد مي كنند، مكانيكي تر، تخصصي تر با‬ ‫قوانين و مقررات بيشتر خواهد بود.‬ ‫3. تكنولوژي‬ ‫– چگونه يك سازمان، دروندادها را به برون دادها تبديل مي كند؟‬ ‫• فعالیتهای روتین تر منتج به ساختار مكانیكی تر و با رسمیت بیشتر می شود‬ ‫• فعالیتهای غیر روتین نیاز به ساختار ارگانیک دارند‬ ‫4. محيط‬ ‫– نهادها و يا نيروهاي خارج از سازمان كه به طور بالقوه بر عملكرد‬ ‫سازمان تاثير مي گذارد‬ ‫– سه بعد كليدي: ظرفيت، بي ثباتي، پيچيدگي‬ ‫5. نحوه توزيع قدرت كنترل در سازمان‬
  • 13. ‫سازماندهي و ضرورت تغيير‬ ‫مديران‬ ‫سازمانهای‬ ‫کوچک با‬ ‫مسائلی در‬ ‫مورد تقسیم‬ ‫کار، تعیین‬ ‫مسئولیت ها و‬ ‫حیطه نظارت‬ ‫سر و کار دارند‬ ‫1‬ ‫7‬ ‫8‬ ‫‪Supervisor‬‬ ‫‪Personnel‬‬ ‫‪Total‬‬
  • 14. ‫سازماندهي و ضرورت تغيير‬ ‫‪Secretary‬‬ ‫‪Manager‬‬ ‫‪Finance‬‬ ‫‪QC‬‬ ‫مديران‬ ‫سازمانهای‬ ‫متوسط بیشتر با‬ ‫مشكل ايجاد‬ ‫ساختار وظیفه ای‬ ‫تأمین نیروی‬ ‫انسانی متخصص‬ ‫و ايجاد‬ ‫هماهنگی بین‬ ‫آنها سروکار دارند‬ ‫1‬ ‫2‬ ‫81‬ ‫12‬ ‫‪Manager‬‬ ‫‪Supervisor‬‬ ‫‪Personnel‬‬ ‫‪Total‬‬
  • 15. ‫سازماندهي و ضرورت تغيير‬ ‫سرپرست‬ ‫کارگر‬ ‫جمع‬ ‫1‬ ‫7‬ ‫8‬ ‫مدير‬ ‫سرپرست‬ ‫کارگر‬ ‫جمع‬ ‫1‬ ‫7‬ ‫94‬ ‫75‬ ‫+‬ ‫++‬ ‫مدير ارشد‬ ‫مدير میانی‬ ‫سرپرست‬ ‫کارگر‬ ‫جمع‬ ‫1‬ ‫7‬ ‫94‬ ‫343‬ ‫004‬ ‫+‬ ‫حسابدار‬ ‫مسئول امور اداری‬ ‫مسئول انبار‬ ‫جمع‬ ‫1‬ ‫1‬ ‫1‬ ‫3‬ ‫مديريت منابع انسانی‬ ‫مديريت حسابداری و مالی‬ ‫مديريت بازرگانی‬ ‫مديريت حقوقی‬ ‫مسئول کاريابی‬ ‫مسئول طرح و توسعه‬ ‫جمع‬ ‫4‬ ‫4‬ ‫2‬ ‫2‬ ‫1‬ ‫1‬ ‫41‬
  • 22. ‫نمودار سازماني چه چيزهايي را نشان داده و چه چيزهايي را نشان نمي دهد؟‬
  • 23. ‫راهنماي سازمان‬ ‫•‬ ‫•‬ ‫•‬ ‫•‬ ‫•‬ ‫به روز نگه داشتن اطالعات آن پر هزينه است و به ندرت به کار گرفته می شود.‬ ‫برخی مديران ترجیح می دهند از ارتباطات شفاهی استفاده کنند و معتقدند که‬ ‫راهنمای سازمان آزادی ايشان را محدود می کند.‬ ‫معرف وضعیت رسمی سازمان است در حالیكه سازمانها معموالً بر اساس روابط‬ ‫غیر رسمی اداره می شوند.‬ ‫گاهی روابط غیر رسمی از روابط رسمی مهمتر می شوند.‬ ‫با اين وجود راهنمای سازمان برای آموزش و آشنايی کارکنان جديد با نحوه‬ ‫سازماندهی، ابزار مطلوبی است.‬
  • 24.
  • 25.
  • 26. ‫صف و ستاد‬ ‫واحدهاي ستادي به دو دليل مورد توجه قرار مي گيرند:‬ ‫1- توسعه يافتن سازمان و نیاز به بخش های پشتیبانی برای حمايت از بخش های عملیاتی‬ ‫2- افزايش پیچیدگی در فراگردها، جريان کارها، روشها و عناصر سازمانی به ويژه افزايش‬ ‫پیچیدگی فنی و فناوری.‬
  • 27. ‫مزايا و معايب استفاده از واحدهاي تخصصي به صورت ستادي‬ ‫مزايا:‬ ‫1- صرفه جويی ناشی از تمرکز فعالیتهای خدماتی در واحدهای تخصصی ويژه‬ ‫2- ارتقای سطح مهارت کارکنان متخصص برای ارائه خدمات تخصصی مورد نظر‬ ‫معايب:‬ ‫1- دست يافتن به کارايی به قیمت از دست دادن اقتدار منطقی واحدهای صفی‬ ‫2- ايجاد امكان سوء استفاده در قدرت در واحدهای ستادی به منظور کنترل غیر‬ ‫ضروری واحدهای صفی‬ ‫3- افزايش احتمال بروز اختالل در روند ارائه خدمات واحدهای ستادی به صفی‬
  • 28. ‫جايگاه واحدهاي ستادي در نمودار عمودي‬
  • 29. ‫ارتباط نظارتي و فني اداره امور كاركنان در ستاد مركزي با واحد كارگزيني كارخانه‬
  • 30. ‫واحد يا شخصی که به طور اختصاصی در خدمت يک مدير اجرايی قرار می گیرد‬ ‫ستاد شخصي‬ ‫مديران اجرايی پر مشغله کلیه کارهای خود را به کمک نیروهای ستادی انجام می دهند‬ ‫·‬ ‫·‬ ‫·‬ ‫·‬ ‫·‬ ‫·‬ ‫انوا وا دهاي‬ ‫ستادي‬ ‫جمع آوری و تحلیل اطالعات‬ ‫رفع فوری مشكالت اضطراری‬ ‫ارائه راه حل های گوناگون برای حل مسائل‬ ‫تهیه پیش نويس نامه های اداری‬ ‫بررسی گزارشها‬ ‫نظارت از طرف مدير اجرايی بر واحدهای مادون‬ ‫ستاد تخصصي‬ ‫ستاد عمومي‬ ‫)کمک های گسترده به مديريت عالی‬ ‫سازمان می کند و فعالیتهای آن محدود‬ ‫به يک نو وظاي خاص نیست(‬ ‫واحدهای تخصصی برای پشتیبانی فعالیتهای‬ ‫صفی، مانند: حسابداری، امور اداری، خريد و‬ ‫خدمات ماشینی‬ ‫ستاد عمومی‬ ‫شخصی‬ ‫فرد يا واحدی که به رئیس سازمان کمک می کند و‬ ‫همانند چشم و گوش در خدمت اوست‬ ‫ستاد عمومی‬ ‫تخصصی‬ ‫واحدی که برای انجام اموری نظیر بازاريابی، روابط‬ ‫کار، طراحی سیستم ها و روشها ايجاد شده و با توجه‬ ‫به اهداف و منابع کالن سازمان به انجام وظیفه می‬ ‫پردازد.‬
  • 31. ‫ستاد عمومي شخصي و ستاد عمومي تخصصي‬ ‫مدير اجرايي‬ ‫رئیس دفتر‬ ‫بازاريابی‬ ‫سرپرست واحد ال‬ ‫کنترل کیفیت‬ ‫سرپرست واحد ب‬ ‫سرپرست واحد‬
  • 32. ‫انواع سازماندهي‬ ‫سازماندهي بر مبناي هدف‬ ‫ داراي مزيت آشكار بر روش ديگر است‬‫ اگر هماهنگ ساختن امور و استفاده بهتر از زمان محدود اهميت‬‫داشته باشد اين نو سازماندهي مناسب تر است. (پروژه)‬ ‫سازماندهي بر مبناي فراگرد‬ ‫ در مواردي كه افزايش كارايي و كاهش هزينه اهميت داشته‬‫باشد مناسب تر است.‬ ‫سازماندهي خزانه اي (ماتريسي):‬ ‫ در مواردي كه هر دو مورد باال مد نظر باشد از اين نو‬‫سازماندهي استفاده مي شود.‬
  • 34. ‫طراحي و تعريف كارها و فعاليتهاي ضروري‬ ‫دسته بندي فعاليتها بر حسب مشاغل‬ ‫و منصبهاي سازماني تعريف شده‬ ‫برقراري رابطه ميان مشاغل و منصبهاي‬ ‫سازماني براي كسب اهداف مشترك‬
  • 35. Work Specialization • The degree to which tasks in the organization are subdivided into separate jobs • Division of Labor – – – – – Makes efficient use of employee skills Increases employee skills through repetition Less between-job downtime increases productivity Specialized training is more efficient Allows use of specialized equipment • Can create greater economies and efficiencies – but not always…
  • 36. Merits of Division of Labor • • • • • • Higher Productivity Lower Costs Simplified Training Inventions Greater cooperation Better goodwill
  • 37. Contd. • Practice makes perfect • choosing the best person to do a job • Economy of time • Economy of capital goods • Possibility of mechanization
  • 38. Higher Productivity • Practice makes a man perfect. • By concentrating on the repeating the same task again and again, a worker acquires dexterity, skill and speed, and moreover, division of labor avoids waste of time and effort caused by changes from one task to another. • Specialization requires simplification of tasks and facilitates use of labor saving devices. Due to all these the quantity and quality of work increase tremendously.
  • 39. Lower costs • Division of labor increases the efficiency of workers. Wasteful duplication of process and tools is avoided. Large scale production offers several economies in the use of materials, machinery and skills. Therefore, costs of operations are reduced.
  • 40. Simplified training • Specialization implies that the worker need not learn the entire job. He needs to learn only a part of the whole task. Much time and effort is saved in the training of workers. Physical toil is also reduced.
  • 41. Inventions • When a worker performs the same job again and again he tries to discover new and better methods of doing the work. • This increases the possibilities of inventions and innovations. Division of labor thereby facilitates mechanization and automation of jobs. Use of machinery reduces stress and strain on workers.
  • 42. Greater cooperation • Under division of labor the whole job cannot be completed unless workers performing different parts of the job cooperate with each other therefore, division of work results in greater cooperation and discipline amongst workers. Besides, each worker is assigned the task best suited to him.
  • 43. Better goodwill • Higher efficiency and better quality of work help to satisfy customers and to earn higher profits. Simplification, standardization and automation of work also add to the firm's goodwill. As the supply of a variety of goods in the society increases, people can enjoy a higher standard of living than before.
  • 44. Economy of Time • • • • Save time in training of workers Increase duplication of tool and equipment Increase capital goods needed Decrease average cost of production
  • 45. Possibility of Mechanization • Mass production means possible to employ machines to replace the workers • increase labor productivity • increase total output
  • 46. Demerits •Monotony •Lack of responsibility •Loss of joy/personality associated with the production of a whole product •Unemployment on account of large scale production •Dependence •Class conflict between employers and employees •Greater risk of unemployment
  • 47. Monotony • As a worker has to do the same work again and again he starts losing interest and pleasure in the work. The work becomes monotonous in nature and boredom arises.
  • 48. Lack of responsibility • Under division of labor, the final product is not the output of a single person but the creation of several workers. Therefore, no individual can be held responsible if anything goes wrong. Involvement of workers in their work is reduced.
  • 49. Lack of job pride • As a worker performs only a part of the job, he cannot take pride in the final output. There is little pleasure of creating something. Specialized workers may lose jobs due to changes in the process of work.
  • 50. Interdependence • Division of labor leads to interdependence between individuals, firms, industries and countries. Failure of any one link due to strike, war, breakdown in transport and communication, depression, etc. may cause great harm. • Inferior output by one worker may spoil the quality of the entire product. Specialists know only a single process of production. In case of unemployment, they find is difficult to get jobs.
  • 51. Limited market • The extent of division of labor is limited by size of the market demand. Division of labor is possible only when the scale of production is large. Large scale production is not always possible and it suffers from the evils of factory system. • Greater risk of unemployment • It is often difficult for a worker trained for a particular task or profession to change over to another job
  • 52. Work Specialization Economies and Diseconomies • Specialization can reach a point of diminishing returns • Then job enlargement gives greater efficiencies than does specialization
  • 53. Departmentalization • The basis by which jobs are grouped together • Grouping Activities by: – Function – Product – Geography – Process – Customer
  • 54. ‫تقسيم كار عمودي‬ ‫مديران ارشد‬ ‫مديران مياني‬ ‫مديران عملياتي‬ ‫ميزان قدرت‬ ‫و اختيار‬
  • 55. Chain of Command • Authority – The rights inherent in a managerial position to give orders and to expect the orders to be obeyed • Chain of Command – The unbroken line of authority that extends from the top of the organization to the lowest echelon and clarifies who reports to whom • Unity of Command – A subordinate should have only one superior to whom he or she is directly responsible
  • 56. Span of Control The number of subordinates a manager can efficiently and effectively direct – Wider spans of management increase organizational efficiency – Narrow span drawbacks: • Expense of additional layers of management • Increased complexity of vertical communication • Encouragement of overly tight supervision and discouragement of employee autonomy
  • 58. Centralization and Decentralization • Centralization – The degree to which decision making is concentrated at a single point in the organization. • Decentralization – The degree to which decision making is spread throughout the organization.
  • 59. ‫رابطه ارتفاع ساخت سازماني با حيطه نظارت‬ ‫ارتفاع ساختار سازماني‬ ‫حيطه نظارت‬
  • 60. ‫رابطه ميزان تمركز با حيطه نظارت‬ ‫حيطه نظارت‬ ‫تمركز‬
  • 61. ‫رابطه سبك رهبري با حيطه نظارت و تمركز‬ ‫• هر چه سبک رهبری مستبدانه تر و کنترل شديدتر باشد حیطه نظارت‬ ‫محدودتر شده و میزان تمرکز افزايش می يابد.‬ ‫درجه تمركز‬ ‫ارتفا ساخت‬ ‫سازماني‬ ‫سبك رهبري‬ ‫وسعت يطه‬ ‫نظارت‬
  • 62. ‫ارتفاع ساخت سازماني‬ ‫ساختار بلند‬ ‫ساختار كوتاه (مسطح)‬ ‫مرتفع → شكل هرم سازماني ← مسطح‬ ‫کم → سرعت تصميم گيري ← زياد‬ ‫زياد → تعداد سطوح تصميم گيري ← کم‬ ‫زياد‬ ‫وسعت حيطه نظارت ←‬ ‫کم →‬
  • 63. ‫تعيين ارتفاع ساخت سازماني‬ ‫مطالعات مبین اين مطلب است که هر چه اندازه سازمان بزرگتر می شود ارتفا ساخت آن نیز‬ ‫افزايش می يابد ارتفا ساخت آن نیز افزايش می يابد در حالی که رضايت کارکنان از شغل و‬ ‫دقت آنان در عملكرد شغلی کاهش می يابد. برخی صاحبنظران معتقدند که هیچ سازمانی به بیش‬ ‫از هفت سطح احتیا ندارد. فرضهای ذيل در مورد ارتفا ساخت سازمانی مطرح شده است:‬ ‫رضايت شغلی مديران عالی در ساختارهای بلند از رضايت شغلی سرپرستان در ساختارهای کوتاه‬ ‫بیشتر است. شايد به اين دلیل که سرپرستان در ساختارهای کوتاه فرصت کمتری برای ارتقاء‬ ‫خواهند داشت ولی کسانی که پس از طی يک سلسله مراتب طوالنی به سطح مديريت عالی‬ ‫می رسند، در سیستم اداری ساخت بلند، فرصا بیشتری برای ارتقاء دارند و می توانند به مسائل‬ ‫مفهومی و ادراکی بپردازند.‬
  • 64. ‫ميزان تمركز و عدم تمركز‬ ‫در سیستم های غیر متمرکز کنترل مديريت عالی با استفاده از مجموعه متنوعی از ابزار نظارت و‬ ‫بازرسی استمرار می يابد و به هیچ وجه مسئولیت مديريت عالی لوث نمی شود.‬ ‫در شرايطی که سازمان از سیستم های غیر متمرکز استفاده می کند فرايند تصمیم گیری با‬ ‫سرعت بیشتری طی می شود و مديران میانی در شرايط بهتری پرورش می يابند و نیاز مديران به‬ ‫احترام و خودشكوفايی به نحو بهتری ارضا می شود‬ ‫با اين حال برخی مديران محافظه کار که به استفاده از سیستم های متمرکزتر تمايل دارند بر‬ ‫هزينه سنگین کنترل در سیستم های غیر متمرکز تأکید دارند.‬
  • 65. ‫روندهاي جديد سازماندهي‬ ‫كوتاه ساختن خط فرمان:‬ ‫به اين ترتیب مديران با حذف سطوح مديريتی غیرضروری در برابر تهديدات‬ ‫محیطی مقاوم تر می شوند.‬ ‫كاهش وحدت فرماندهي:‬ ‫به اين ترتیب که با استفاده از تیم های ترکیبی و گروه های ضربت ساختارهای‬ ‫افقی تر بكار گرفته می شوند و سازمانها با خواسته های مشتريان خود بیشتر آشنا‬ ‫می شوند. در نتیجه اين تغییرات، کارکنان معموالً با بیش از يک مدير سر وکار دارند‬ ‫گسترش حيطه كنترل و نظارت:‬ ‫در نتیجه خط فرمان کوتاه تر می شود و اهتمام به توانمندسازی کارکنان اولويت‬ ‫می يابد و هر مدير موظ می شود که نظارت به کار تعداد بیشتری از کارکنان را –‬ ‫که به نظارت کمتری نیاز دارند- بر عهده بگیرد. (مهندسی مجدد مايكل همر)‬
  • 66. ‫روندهاي جديد سازماندهي‬ ‫افزايش تفويض اختيار و توانمندسازي كاركنان:‬ ‫مديران در سازمانهای پیشرو با تفويض اختیار بیشتر به کارکنان، زمینه افزايش‬ ‫توانمندی آنان در اخذ تصمیم در مورد مسائل کاری خودشان را فراهم می آورند تا‬ ‫بدين ترتیب راهكارها و طرق بیشتری در سطوح متعدد مديريت، مورد رسیدگی و‬ ‫بررسی قرار گیرند و تصمیمات بهتری اتخاذ شود.‬ ‫افزايش عدم تمركز همراه با كنترل متمركز:‬ ‫در عین حال که توانمندسازی کارکنان به افزايش عدم تمرکز می انجامد، پیشرفت‬ ‫در فناوری اطالعات و سیستم های مديريت امكان حفظ کنترل متمرکز را فراهم‬ ‫می سازد.‬ ‫كاهش بخش ها و واحدهاي ستادي:‬ ‫به منظور افزايش کارايی عملیات از تعداد کارکنان ستادی کاسته می شود.‬